کد خبر: 447 زمان انتشار: 10:58:07 - 1398/08/12
یادداشت «معماري تغيير» راهي براي حفظ بناها

هر از گاهي خبر تخريب بنايي به يادگار مانده از گذشته‌هاي دور رسانه‌اي مي‌شود و در پي آن موجي از صداي اعتراض دوستداران و حافظان ميراث فرهنگي كشور به گوش مي‌رسد و اين قصه دائم در حال تكرار است.

بناها و ساختمان‌هاي تاريخي و قديمي جزو سرمايه‌هاي ملي هر كشوري است و مي‌توان با نگاهي صحيح به عنوان پشتوانه اقتصادي براي جامعه خويش از آنها نام برد. اما اكنون اين بناها حال و روز خوبي در كشور ما ندارند و با بررسي مي‌توان به سادگي دريافت كه بخش مهمي از تخريب‌هاي مالكان به دليل مشكلات مالي و هزينه‌هاي سنگين نگهداري و مرمت اين بناها و ساختمان‌ها است.
 

اما حقيقتا چاره كار چيست؟ و در برابر اين بناها و خانه‌هاي به يادگار مانده از گذشته‌هاي دور بايد چه سياستي را در پيش گرفت؟

تخريب بناهاي موجود از سويي لطمه‌اي اكولوژيك محسوب مي‌شود و از سوي ديگر به هويت محلي، ميراث فرهنگي و ارزش‌هاي اجتماعي- اقتصادي آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري وارد كرده كه خود به تنهايي مي‌تواند مشكلي ديگر را در شهرها سبب شود؛ مانند: وجود زباله‌هاي حاصل از تخريب ساختمان‌ها كه همين زباله‌هاي ساختماني نيز در چرخه صحيح بازيافت قرار نمي‌گيرد و به جاي سود و بهره‌مندي از نتايج مثبت اقتصادي اقدام، از همان ابتدا شاهد زيان و خسارت خواهيم بود.

در دهه‌هاي اخير، سياست استفاده مجدد از بناها، به عنوان رويكردي از سياست توسعه درون‌زا شناخته شده، ولي متاسفانه بيشتراز آن پيرامون مرمت و بهسازي و بازآفريني بافت‌ها صحبت به ميان آمده و رويكردها و شيوه‌هاي تطبيق، سازگارسازي يا باز طراحي بناها، كمتر مورد توجه قرارگرفته است درحالي كه به كار بستن اين نوع از روش‌ها با توجه به شرايط اقتصادي كشور مي‌تواند گاهي بسياركم هزينه‌تر و بسيار سودمندتر باشد.

يكي از راه‌حل‌هايي كه براي اين بناها در نظر گرفته و پيشنهاد مي‌شود تبديل آنها به «موزه» است در حالي كه حفظ تك بناها و نگاهداشت آنها به عنوان «موزه» تنها بخشي از مشكل را حل مي‌كند و از نظر اقتصادي نيز ممكن است تنها در زماني‌كه مالك آن بنا يا ساختمان تاريخي دولت باشد آن را بتوان اجرا كرد زيرا كمتر مالكان خصوصي راضي به تبديل ساختمان تاريخي خود به «موزه» مي‌شوند و چه بسيار مالكاني كه حتي با ثبت ملي ساختمان‌هاي تاريخي خويش شكايت كرده و پس از دريافت راي دادگاه به نفع خويش اقدام به تخريب ساختمان مذكور مي‌كنند.

شايد راه‌حل را بايد در عدم تخريب بنا و سازگار كردن بناي موجود براي استفاده دوباره و ميزباني از فعاليتي جديد جست‌وجو كرد كه اين امر مي‌تواند ضمن ايجاد هويتي فرهنگي و خلق فضاهايي خاص در درون بناها و سود حاصل از بهره‌برداري اقتصادي آن سبب شود.

در همين راستا «فرد اسكات» استاد مدعو معماري داخلي در دانشكده طراحي رودآيلند لندن با انتشار كتاب «معماري تغيير» استدلال مي‌كند كه تغيير، جايگزيني است قابل تامل براي آنچه او «معماري ناب» (ساخت بنايي جديد در يك سايت خالي) مي‌نامد. در واقع بر اين باور است كه اگر بنايي واجد شرايط لازم به موزه شدن نبود به جاي تخريب و ساخت ساختماني نوساز، مي‌توان با تغييراتي مناسب و چيدماني شايسته كه در خور آن باشد از آن بنا و ساختمان قديمي بهترين بهره را برد و مشكل وجود و حضور آنها در شهرها را نيز حل كرد.

به همين دليل در ترجمه عنوان كتاب از سوي مترجمان آن (عليرضا عيني‌فر- سيداحسان مسعود- نويد گلچين)، تاكيد بر تمهيدات لازم براي ايجاد تغيير در معماري موجود، با توجه به اينكه چگونگي اين تمهيدات در واژه معماري نهفته است، معماري تغيير ناميده شده است. بنابراين «اسكات» بر درك اهميت رشته‌هاي طراحي محيطي مانند: طراحي داخلي و هنر چيدمان در اين زمينه تاكيد مي‌كند.

بنابراين به نظر مي‌رسد نظر «اسكات» در كتاب «معماري تغيير» را بايد به عنوان يك نظريه محكم و استوار در برنامه‌ريزي شهري به خصوص چاره‌جويي براي ساختمان‌هاي قديمي فاقد پتانسيل‌هاي موزه شدن در درون شهرها به خصوص از نگاه اقتصاد شهري پذيرفته و در مديريت شهرها به كار بسته شود.

اصولا كارشناسان در كشورهاي پيشرفته جهان نيز تنها راه‌حل براي حفظ، نگهداري و پايداري بناها و ساختمان‌هاي قديمي را دميدن زندگي جديد در كالبد قديم آن مي‌دانند تا از اين طريق، از يك سو ساختمان مورد نظر با مشخصات تاريخي آن حفظ شود و از سوي ديگر مالكان آن از سود و مزاياي اقتصادي آن بهره‌مند شوند بنابراين براي تحقق اين امر يعني بهره‌برداري مطلوب از ابنيه‌ها با حفظ تمامي مشخصات هويتي و ثبتي آن از همين «معماري تغيير» بهره مي‌برند و اين مهم يكي از راهكارهاي بهسازي و نوسازي بافت‌هاي قديمي شهري است كه در صورت نياز مي‌تواند با تشويق و ايجاد انگيزه در سرمايه‌گذاران بخش خصوصي محقق شود.

يكي از بهترين نمونه‌هاي «معماري تغيير» از نظر «اسكات» را بايد در كارخانه‌اي كه با مشاركت دولت و بخش خصوصي در محدوده ميدان آزادي تهران تاسيس شده جست‌وجو كرد. اين كارخانه با وسعت حدود 18500 مترمربع، يك كارخانه متروكه در گذشته با نام «الكترودسازي آما» بوده كه طي فرآيند بازسازي، تبديل به اولين استارتاپ نوآوري كشور و اولين شعبه پارك فناوري پرديس شده؛ به‌طوري‌كه اكنون داراي پتانسيل‌هاي ارزشمندي براي ارايه به «استارت‌آپ‌ها» و فعاليت در اين خصوص است كه امروزه ارزش اقتصادي آن بر كسي پوشيده نيست حال اگر اين كارخانه متروكه همچنان به حال خويش رها مي‌شد يا كاملا تخريب و روي زمين آن ساختمان‌هايي بي‌ارزش نوساز شده مي‌نشست آيا سود اقتصادي كنوني آن حاصل مي‌شد؟ به طور حتم خير.

مطمئنا هزينه مادي و معنوي «معماري تغيير» يا تغيير چيدمان در فضاي داخلي بسياري از اين بناها و ساختمان‌هاي قديمي بسيار كمتر از تخريب آن خواهد بود و بهره‌برداري مجدد از اين ساختمان‌ها كه اگر يادآور خاطره براي تمام مردم يك شهر نباشد، حداقل در و ديوار آن براي برخي افراد هزاران نشان دارد كه با تغيير درست كاربري مي‌توان بهره‌برداري مطلوب اقتصادي نيز از آن داشت.


دنياعباسي كسبي
*كارشناس ارشد برنامه‌ريزي شهري


ارسال نظر


رویداد

کلیه حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ می باشد.