نشست خاستگاه آشور پژوهی به همت انجمن مفاخر معماری ایران در سیصد و سومین گفتمان هنر و معماری، در موزه هنرهای دینی امامعلی(ع) برگزار میشود.
به گزارش پایگاه " اخبار معماری" ، نشست خاستگاه آشور پژوهی با نگاهی به واژه ها در سیصد و سومین گفتمان هنر و معماری به همت انجمن مفاخر معماری ایران در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) برگزار می شود.
در سیصد و سومین گفتمان هنر و معماری که به همت موسسه توسعه مطالعات سازههای آشوری برگزار میشود، به بحث و تبادل نظر پیرامون ضرورت پژوهشهای آشوری با نگاهی به واژه ها از موارد مورد گفتگو است. در این نشست که روز چهارشنه ۱۹ دی ماه از ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰ در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) برگزار می شود آقایان آشور تمرز، دکتر سید حسین رضوی برقعی، کارلین عیشو نژادیان و نینوس مقدس نیا سخن خواهند گفت که با نمایش فیلم همراه است.
حضور علاقمندان برای شرکت در نشست آزاد است و علاقهمندان می توانند در روز و ساعت اعلام شده به نشانی تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از ظفر، بلوار اسفندیار، پلاک ۳۵ مراجعه کنند.
در معرفی این نشست که به همت انجمن مفاخر معماری ایران تهیه شده، آمده است: با بررسی تاریخ بشری درمییابیم نوشتار، سایه و به تعبیر سیاسیاش مستعمرة گفتار به شمار میآید. هم از این سبب الفبا و لغات و دستور زبان های گوناگون جز بر بنیان تکلم پیریزی نشده است. گواه آن اینکه بخش بسیار کوچکی از آن همه دادههای شفاهی تاریخ جهان به صورت مکتوب برجای مانده است. بر سر هم، زبان گفتاری ـ نوشتاری هر قومی، ویژگی هائی منحصر به فرد همچون اثر انگشتان دست هر یک از آدمیان دارد که برای هر کس مختص هم اوست تا کارنامة زندگی و به بیان فلسفیاش، ماهیتش با دیگر کسان آمیخته و اشتباه نشود.
ممکن است آثار تمدنی همچون معماری و شهرسازی گروهی از مردمانی که در قرون پیشین میزیستهاند، در گذر تاریخ نابود شود و اثری نیز برجای نماند اما اگر کاوش های دقیق انجام گیرد، رد پای واژههای بازمانده از آن به دستدادنی است که دست بر قضا همین بخش است که به کار روزمرة نسل های بازپسین میآید. زیرا زبان به شکلی هنوز کاملا ناشناخته با اصل زمان، همجوشی یافته است، به این معنا که همان چیزی است که بخشی از آن تاریخ نامیده میشود که مردمانِ جای جایِ جهان، پیگیر رگههای این کانسار برای مقابله با حس بیهویتیِ خویش آن هستند. از سوی دیگر سرشت و غریزة بشری به شکلی غریب و ناشناخته شیفتة داشتههای گذشتههای خویش و نیاکان و سرزمین مادری است. یعنی همان دانش تاریخ که شناسنامه هویتدهندة آدمیان به شمار میآید.
کاوش ظهور و سقوط سیاسی قوم آشور که خود میراثبان تمدن های عیلام و سومر و بابل شمرده میشود، سخت سودمند است، زیرا پیشینیهای متعلق به هزارة اول و دوم پیش از میلاد دارد که بسیاری تمدن های جهان همچون مصر و ایران و یونان و سپس تمدن عربی و غربی از آن تأثیر فراوان پذیرفته، بلکه فراتر از آن میتوان گفت وامدار آن نیز هستند. منطقی است در گذر زمان با از میان رفتن نشانههای اقتدار دیداری سیاسی ـ نظامی آشوریان، حیات این تمدن در بستری از زمان، در زبان و از جمله واژهها تجلی کند. در گذر قرون متمادی زبان این قوم بالیده و شاخههایی نیز یافته است. چندانکه زبانهای عبری و عربی (که منطقاً فارسی هم دستکم از جنبه الفبایی و شمار فراوان کلمات قرض گرفته شده در قلمرو زبان عربی میگنجد) از این قاعده مستثنا نیست. به جز این محتملاً ایرانیان، شماری واژهها را مستقیماً از آنها برگرفتهاند. اگر بپذیریم تاریخ تمدن اسلامی از آغاز پیدایش با فتوحات اسلامی در عراق و سوریه و ایران و تشکیل خلافت اموی در دمشق و خلافت عباسی در بغداد با میراث زبان و تمدن این قوم بسیار بیشتر از آنچه بسیاری میپندارند همجوشی یافته، گزافه نیست. به بیان دیگر عطف به نیاز ایرانیان برای یافتن حلقههای مفقوده و پژوهشگران تمدن اسلامی برای یافتن پرسش های بیپاسخ و معتقدان به تشیع برای بررسی زندگی پیشوایان خویش که عموماً در قلمرو عراق زیسته یا تحت تأثیر قدرت های حاکم بودهاند ضرورت پیگیری این پژوهش ها بیش از پیش آشکار میشود.