مفهوم شهر انسانگرا در مباحث علمی و در ادبیات شهرسازی در مقابل شهر خودروگرا قرار داشته و سعی میکند با رواج این مفهوم، از پیامدهای منفی وجود خودرو مانند آلودگی، مصرف انرژی، تصرف فضا و رواج مصرفگرایی در فضای شهری بکاهد.
آنچه باعنوان شهر انسانمحور در ادبیات گفتمانی شهرسازی مطرح میشود، شاید به دلیل محدودیت واژگانی برای برگردان واژه لاتین people oriented city یا People centered city یا Human oriented city بوده و بهتر است از واژه شهر مردمگرا یا شهر انسانگرا برای آن استفاده شود.
طرح موضوع شهر انسانگرا در مقابل شهر خودروگرا یا Car oriented city دارای کاربرد تخصصی حوزه شهرسازی است، شهر انسانگرا به هیچ عنوان در مقابل خداگرایی قرار ندارد و قصد از طرح آن، ایجاد دوگانگی بهصورت اصالت بخشی به انسان در مقابل حاکمیت مطلق خداوند نیست.
ترجمه این اصطلاحات تخصصی به "شهر انسانمحور" این ذهنیت را ایجاد میکند که چنین دیدگاهی صرفا ریشه در مکتب انسانمحوری یا اومانیزم مطرح شده توسط پترارک دارد.
پترارک چارچوب فکری خود را در تقابل با آموزههای کلیسای کاتولیک مطرح کرده بود و اعتقاد داشت هر حرکت فردی اجتماعی باید با معیار و محوریت انسان مورد سنجش و قضاوت قرار گیرد.
ادامه این جریانهای فکری به خداناباوری و زمینیشدن امور و مناسبات ختم شد و با پیشرفتهای صنعتی و جایگزینی روابط و مناسبات مکانیکی به جای عواطف انسانی به دوران تسلط ماشینیزم می رسیم که در آن، انسان در زندگی اتوماسیونی مسخ می شود و عصر فوردیسم به سر می رسد؛ به گونهای که در مکتب فوردیسم، بنگاههای تولید با یک ساختار سلسله مراتبی به گونهای عمل میکنند که تولید انبوه و مصرفگرایی بهصورت همزمان به حداکثر برسد و یکی از پیامدهای آن، رسیدن به استانداردهایی مانند هر فرد یک مسکن و هر فرد یک خودرو است که نشاندهنده اوج مصرفگرایی و استفاده از منابع ، بدون توجه به پیامدهای بعدی آنهاست.
جنبشهای پسامدرنیستی پاسخی در برابر استفاده ابزاری از عقل و تاکید بر این موضوع بود که انسانمحوری لزوما در تقابل با سنتها وارزش های گذشتگان از جمله آموزههای مذهبی ندارد.
منظور از شهر انسانگرا، شهری است که با مقیاس انسانی بنا شده و در آن، به نیازهای فیزیولوژیک و روحی انسان، به تفاوت میان انسانها، به تناسب محیط و بستر شهر برای پذیرش و پاسخگویی به نیاز انسان، توجه ویژهای شده است، انسانی که میتواند بر اساس جهان بینی و دیدگاه فکری و اعتقادی خود، هدف و مسیر زندگیاش را انتخاب کند.
قطعا در جامعهای با شیوه زیست مسلمانی، جهتگیری این انسان به سمت خدا خواهد بود نه اصالت بخشی به جوهره انسانی؛ در واقع، انسانمحوری یا انسانگرایی زیرمجموعه و ذیل خدامحوری تعریف میشود نه به موازات یا در تقابل با آن.
در شهر انسانگرا، به نیازهای همنوعان و همشهریان از دید انسانی نگاه میشود و جهتگیری مدیریت شهری به سمت پاسخگویی به نیاز شهروندان است که در واقع، همان مصداق خدمت به خلق و جنبه دیگری از پیروی از دستورات الهی تلقی میشود.
در شهر انسانگرا، چرخش قدرت در فضا به گونهای است که همه افراد، گروهها و طبقات اجتماعی، حق حضور در فضا و بهرهمندی از امکانات و خدمات شهری پیدا میکنند و وظیفه مدیریت شهری انسانگرا نیز این است که از انحصاری شدن امکانات شهری جلوگیری کند تا برای همه شهروندان، جایگاه مناسب دیده شود؛ از همینرو الگوی نظری شهر انسانگرا در میانه و حد وسط دو دیدگاه مختلف است یکی دیدگاه دخالت حداکثری دولت و دومی، دیدگاه رقابتی مبتنی بر مکانیزم بازار آزاد.
توجه به فلسفه آفرینش انسان و بهرهگیری از توان و ظرفیت انسان برای آبادگری و عمران است بهطوری که محیط برای پاسخگویی به نیاز انسان و در راستای همان جهانبینی آماده شود؛ چندان که در قرآن کریم هم یکی از رسالتهای انسان، عمران و ابادگری بر روی زمین است.
درواقع، مدیریت شهری با رویکرد انسانمحوری به دنبال پاسخ حداکثری به نیاز روزافزون شهروند است؛ در چنین شهر انسانگرایانه، نه تنها مدیریت شهری در خدمت شهروندان قرار دارد بلکه خود شهروندان به دنبال مشارکت، تعاون، کمکرسانی و رفع نیاز همدیگر هستند؛ یعنی هم رابطه عمودی و هم رابطه افقی برقرار خواهد بود و این تبیین دیدگاههای حکمای مختلف نظیر سعدیست که گفته بود: اگر نفع کس در نهاد تو نیست/ چنین جوهر و سنگ خارا یکیست.
برای واکاوی مفاهیم و مصادیق شهر انسانگرا، لازم است دیدگاهها و نقطه نظرات مختلف در مسائل گوناگون در یک فضای تخصصی و علمی، مورد بحث و کنکاش قرار گیرد.
غایت یک شهر انسانمحور یا انسانگرا، ایجاد و توسعه شهری خواهد بود که شهروندانش در کمال امنیت، آرامش و آسایش، با همدلی و تعاون و مشارکت کامل زندگی کنند.
در چنین شهری که ارکان خدامحوری و یکتاپرستی در آن بروز و ظهور کامل دارد، خدامحوری هم تجلی و نمودی عینی پیدا میکند و شهروندان این شهر، به واسطه برطرف شدن نیازهای اولیه، به سمت تفکر بیشتر و شناخت عمیق تر از هستی و پدید آورنده هستی، روی خواهند آورد.
در جامعه اسلامی، شهرانسانگرا در مسیری محقق میشود که شهروندانش به واسطه داشتن احساس امنیت، آرامش و آسایش فکری و دور شدن از مشکلات شهرنشینی، به هر نمود و نمادی که بنگرند، جلوههایی از ذات حق تعالی را در آن ببینند، به مصداق همان شعر عرفانی که این استنباط را ما تداعی میکند که "به هرجا بنگرم کوه و در و دشت/ نشان از قامت رعنای تو ببینم".
شهر انسانگرا، بیش از هرچیز به سمت کاستن از حضور و تسلط خودرو و ماشینزم بر ارکان زندگی شهروندان حرکت میکند و بستر ساز الحاد و دوری از الوهیت و ابعاد معنوی نیست.
ازآنجاکه نیاز به جابهجایی، یکی از نیازهای پایهای شهروندان امروز است، میتوان گفت که مصداق عینی عناصر در شهر انسانگرا، فضاها و پروژههایی است که حضور و فعالیت انسان را تسهیل میکنند. در شهر انسانگرا، رویکرد مدیریت شهری به سمت توسعه و تسهیل پروژههایی است که نیاز جمعی شهروندان را رفع میکند و به نیاز همه گروهها و افراد با قابلیتها و تواناییهای متفاوت، توجه میکند.
* استاد شهرسازی و ترافیک دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز
ایرنا