این منطقه به عنوان یکی از عظیمترین و ارزشمندترون محوطههای تاریخی ایران در کهگیلویه و بویراحمد شناخته میشود.
این روزها دهدشت را کمتر به نام تاریخش میشناسند. شهری کهن که دوران پرشکوهی از تاریخ صدر اسلام و حتی پیش و پس از آن داشته است. منطقهای با وسعت ۴۰ هکتار که اگر چه شواهد، قدمتش را تا دوره اشکانی عقب میراند، اما توسعه چشمگیری نیز در عصر صفوی داشته است، زیرا دهدشت آن روزگار، یکی از مهمترین مناطق در مسیر ارتباط پایتخت با بنادر جنوبی کشور بود. دهدشت به واسطه قرار گرفتن در مسیر دسترسی پایتخت صفویان به بنادر جنوبی و نیز نزدیکی به شهر ارجان یا بهبهان کنونی نقش موثری در اقتصاد به ویژه تجارت آن زمان ایفا میکرده است. تمام ویژگیهای معماری سنتی ایران از جمله بوم آورد بودن در بناهای به جای مانده از این شهر رویت میشود. وفور سنگ گچ در محل موجب استفاده فراوان از این ماده شده است. گچبریها و طاق-قوسها وگرهبندیهای بسیار زیبا هنوز جان و نفس تازهای به شهر میدهد. گرچه این روزها، تاریخ نگاران و محققان اندکی یادی از این شهر میکنند و گویی تاریخ این منطقه نیز مانند همه بخشهای استان کمتر توسعه یافته کهگیلویه و بویر احمد به دست فراموشی در عصر معاصر رفته است اما متقدمین به ویژه سفرنامهنویسان و جغرافیدانان غرب از شهری به نام «جومه» یاد کردهاند که با توجه به آثار و نشانهها تصور میشود دهدشت همان شهر جومه باشد.
ستونهای سنگی دو گور دوپا
این ستونها در شهرستان گچساران، روستای شوش از توابع بخش باشت قرار دارد و متعلق به دوران ساسانی است. در مسیر راه باستانی بیشاپور به شوش و تیسفون در کنار جاده فعلی گچساران، روستای شوش قرار دارد که آثار دو ستون بر روی تپهای بلند مشاهده میشود. بیشتر باستان شناسان بر این باورند که این آثار متعلق به آتشدانهایی است که برای نمایاندن راه به کاروانیان مورد استفاده قرار می گرفتهاند؛ مشابه آنچه در تک منارهای دیگر ایران مانند منار خسروجرد کارکرد داشته است. اما برخی از باستان شناسان نظریه دیگری را مطرح میکنند. این گروه میگویند با توجه به آیین تدفین مردگان در دوره ساسانی این ستونها خمرههایی را که مردگان را در آنها قرار میدادهاند نگه میداشتهاند تا خاک را آلوده نکنند. یعنی در واقع نوعی قبور خمرهای بودهاند.
نقش برجستههای تنگ سروک
اما در ۵۰کیلومتری شمال بهبهان، بخش لیکک شهرستان کهگیلویه هم نقش برجستههایی حیرتانگیز قرار دارد که قدمت آن به ۲۹۹ میلادی یعنی به دوره اشکانی میرسد و منسوب به شاهزادگان الیمائی است. این نقوش برجسته که به نقوش «تنگ سروک» شهرت دارد در سال ۱۸۴۱ میلادی به وسیله «بارون دبود»، سیاح اهل روسیه کشف و برای نخستین بار درکتاب موسوم به جادههای قدیم ایران غربی منتشر شد. نقش تنگ سروک که بر صخرهای در یک دره بلند از پایههای زاگرس تراشیده شده به یک شاهزاده الیمائید که یک شاهزاده نشین تابع اشکانیان بوده منسوب است.
یک مورخ درباره این نقش برجستهها میگوید: در تنگ سروک حداقل ۴ مجموعه نقش برجسته در سنگی که از کوه جدا شده است، وجود دارد. اولین نقش ۲ نفر ایستاده را نشان میدهد که هر دو قبا و شلواری به سبک لباسهای عهد اشکانی پوشیدهاند. نمای شرقی این تخته سنگ شخصی را نشان میدهد که روی تختی دراز کشیده و حدود ۶۰۰ متر دورتر در مجموعهای از نقوش برجسته دیگری قرار دارد که احتمالا قسمت اصلی این مجالس را نشان میدهند. روی نمای غربی تخته سنگ اولی، نقوش در ۳ ردیف دیده میشود که در نقوش دیگر بهتر محفوظ ماندهاند. در ردیف بالا از قسمت چپ ابتدا فردی که شاید شاه باشد روی تختی نشسته است و در گرداگرد او اشخاصی ایستادهاند. در نقش وسط سواری به شیری حمله کرده است و در بالای او کتبیهای به خط پهلوی اشکانی دیده میشود.
درویش علی ضیایی میافزاید: در ردیف پایین مردی با یک شیر در حال جنگ است. در طرف شمال غربی این تخته سنگ یک نفر روحانی در کنار آتشدانی ایستاده و آتشدان روی سکوی ۳ طبقهای قرار دارد. روی طبقه زیرین این سکو کتبیهای به خط پهلوی اشکانی است. روی نمای شمالی آن نیز مجلسی در دو طبقه مشاهده میشود. در طبقه بالا مردی خوابیده و تاجی در دست دارد و بر روی دست چپ خود لمیده است و در سمت چپ این شخص ۳ سرباز نیزه به دست دارند و در لابهلای این تصاویر ۳ خط به زبان پهلوی اشکانی نوشته شده است. در طبقه زیرین هم تصویری که تقریبا مخدوش گشته وجود دارد که گویی تصویر ۳ مرد است.
اما این همه چیزی نیست که در این نقش برجستهها به تصویر درآمده است. ضیایی بر ظرافت خیرهکننده این آثار در حین عظمت تاکید و اضافه میکند: به فاصله کمی در طرف شمال این تخته سنگ نقش برجسته دیگری است که روی نمای جنوبی آن یک اسب سوار نشان داده شده. در حدود ۶ متر دورتر یک تخته سنگ دیده میشود که از کوه بیرون آمده و روی آن نقوشی از مجالس مذهبی مانند، اشخاصی که در کنار آتشدان نقش شده است، دیده میشود.
چهارطاقی خیرآباد
کمی آنسوتر و در منطقه جنوب غربی دهدشت، خیرآباد یا فروزک ناحیهای گرمسیری با سابقه طولانی در تاریخ و تپه باستانی «دهوه» با قدمت حداقل ۵۰۰۰ سال قرار دارد؛ جایی که رد پای ساسانیان و تلاش آنها برای گسترش و فراگیرکردن آیین زرتشت به خوبی آشکار است.
در سمت راست جاده دهدشت به بهبهان و در یک کیلومتری شمال روستای دهوه بنایی از دوره ساسانی در جانب چپ رودخانه خیرآباد برپاست.
کارشناس ارشد مرمت بناهای تاریخی درباره ویژگیهای این اثر میگوید: این بنا که به نام چهارطاقی یا آتشکده خیرآباد شهرت دارد ساختمانی مربع شکل با اضلاع ۱۱متر است. این بنای تاریخی در ۴ جانب اصلی دارای چهارطاق بوده که بر روی چهارپایه با حجم حدود ۹ متر مربع قرار داشته است.
مریم مولاوندی میافزاید: همچنین بر فراز آن گنبدی وجود داشته که هم اکنون از بین رفته است. مصالح ساختمانی این بنا را عمدتا سنگ تشکیل میدهد. همانطور که در بیشتر آثار ساسانی میبینیم. این بنای مهم که در کنار پلی از دوره ساسانی واقع شده است در اثر بارندگیهای سال ۱۳۷۰ و همچنین زمینلرزهای که در این سال به وقوع پیوست دچار صدماتی از ناحیه پایهها و بدنه شد. علاوه بر این گذشت زمان موجب شد جرزهای آن به صورت بسیار خطرناک فرسوده شود تا جایی که ضخامت حدود ۹ متر مربعی درزها در پیه جنوب غربی به یک متر مربع برسد. این موضوع و خطر ریزش حتمی بنا در صورت تکرار زمینلرزه و بارندگی شدید موجب شد میراث فرهنگی استان اقدامات حفاظتی لازم را به منظور جلوگیری از ریزش بنا پیشبینی و عملیات استحکام بخشی و پیوندی اثر مذکور، طی بهمن ۱۳۷۰ آغاز شد و در پایان همان سال به اتمام رسید.
مولاوندی با بیان اینکه با وجود این اقدامات اما طی ۲۰ سال گذشته کمترین توجه ممکن به حفاظت از این منطقه شده است، ادامه میدهد: همچنین به دلیل معرفی اندک این مجموعه، این محوطه ارزشمند تاریخی استان، کمترین سهمی در اقتصاد گردشگری ندارد و در طول زمان، فقط فرسایش نصیب آن شده است.
همشهری آنلاین