کد خبر: 1733 زمان انتشار: 12:31:54 - 1400/07/21
چگونه بی‌سلیقگی یک معمار، خانه نقاش‌باشی را ویران‌کرد | معمار ایرانی معماری چینی!

میدان مخبرالدوله تهران، یکی از قدیمی‌ترین میدان‌های شهر است و یادگار دوران قاجار که در دوران پهلوی اول بازسازی شده است. علیقلی‌خان مخبرالدوله که سال‌ها وزارت علوم و وزارت تلگراف را بر عهده داشت، مجری نخستین خط تلگراف ایران بود و اولین بار به مخبرالدوله ملقب شد و بعد لقب خود را به پسرش حسینقلی‌خان مخبرالملک داد.

به گزارش پایـگاه " اخـبــار معـمـاری  وقتی خبر رسید که چینی‌ها در کشورشان، کاشان تازه‌ای ساخته‌اند که در آن بدل قالی ایرانی را به جهان قالب می‌کنند، بسیاری از کارشناسان و ایرانیان برافروختند که در آن‌سوی مرزها و در شرق دور، میراثی ایرانی را به یغما برده‌اند و به نام خود ثبت کرده‌اند و ای‌کاش دستمان می‌رسید تا مانع این کار می‌شدیم اما اگر گذار کسی به میدان مخبرالدوله تهران بیفتد،‌ ساختمانی را خواهد دید شبیه یک پاگودا که به دست یک معمار کج‌سلیقه ایرانی، از پشت میدان مخبرالدوله تهران سربرآورده و چند بنا با هویت ایرانی و میراث ۲۰۰ ساله پایتخت را بدنما کرده است.

پاگودا در اصطلاح معماری به بناهای مطبق قدیمی شرق دور و کشورهایی چون چین و ژاپن گفته می‌شود و این نیمچه پاگودا سر بن‌بست نقاش‌باشی که به میدان باز می‌شود، ساخته‌شده است. بام و دیوار بنا، با سفال و آجر سرخ، پوشیده‌شده و معمار که ظاهرا بسیار با طراحی عجیب و جیغ خود، حال کرده، پیروزمندانه پرچمی هم بر نوک پاگودا نصب کرده است؛ بی‌خبر از آنکه دو بنای منحصربه‌فرد از ساختمان‌های میراث شهری تهران قدیم را بدمنظر کرده و یک بنای تاریخی را هم برای همیشه نابود کرده است. بنایی که برای ساخت این نیمچه پاگودا ویران شده، بنا بر اسناد تاریخی دوران قاجار، خانه یکی از نقاش‌باشیان دربار ناصری است. سه تن از هنرمندان نامدار آن عصر که به نقاش‌باشی ملقب بوده‌اند، عبارتند از میرزا ابوالحسن‌خان غفاری‌کاشانی (صنیع الملک)، میرزاعلی‌اکبرخان نطنزی (مزین الدوله) و میرزا محمدخان غفاری (کمال‌الملک).

میدان مخبرالدوله تهران، یکی از قدیمی‌ترین میدان‌های شهر است و یادگار دوران قاجار که در دوران پهلوی اول بازسازی شده است. علیقلی‌خان مخبرالدوله که سال‌ها وزارت علوم و وزارت تلگراف را بر عهده داشت، مجری نخستین خط تلگراف ایران بود و اولین بار به مخبرالدوله ملقب شد و بعد لقب خود را به پسرش حسینقلی‌خان مخبرالملک داد. حسینقلی‌خان از سال‌ها پیش از آنکه میدان به نامش خوانده شود، خانه‌اش در انتهای خیابان دولت (سعدی شمالی فعلی) در کنار میدان امروزی قرار داشت. شاید امروزه تقاطع خیابان جمهوری اسلامی و خیابان سعدی بیشتر به چهارراهی بزرگ شبیه باشد تا یک میدان، چون مدت‌هاست که فاقد میدانگاهی و باغچه و مجسمه‌ است اما این میدان در سده اخیر، قلب تپنده تهران و شاهد بسیاری از اتفاقات و مبارزات تاریخی مردم ایران بوده و حتی پل فلزی هوایی آن قدیمی‌ترین پل هوایی تهران است.

اما دو بنایی که با ساخت این نیمچه پاگودا آسیب بصری دیده‌اند، یکی ساختمانی است که ۷۸سال پیش در ۱۹۳۱ میلادی به دست معمار ارمنی «هامبارسوم سرکیسیان» بر ضلع شمال شرقی میدان و قرینه‌اش هم در شمال غرب میدان ساخته شده است. معمار سال ساخت و نام خود را به خط فارسی و مخفف انگلیسی HS برکتیبه کاشیکاری فیروزه‌ای‌رنگ پیشانی ایوان ثبت کرده است. جالب اینجاست که سرکیسیان در دوره پهلوی اول، کاملا وفادار و پایبند به اصول و زیبایی‌های معماری ایرانی و با الهام از معماری شهری اروپای زمان خود، تلفیقی تاریخی به یادگار گذاشته است و اسلیمی‌ها بر کاشی‌ها و مارپیچ‌ها بر سرستون‌های بنایش خوش نشسته‌اند.

ساختمان دوم، نخستین برج بلند تهران است (البته اگر شمس‌العماره قاجار را در نظر نگیریم) و نماد بلندمرتبه‌سازی در پایتخت. این برج ده طبقه را که البته شمارش طبقاتش از اطراف ساختمان کار سختی است، یکی از قدیمی‌ترین و بهترین مهندسان معمار معاصر ایران، هوشنگ‌خان‌شقاقی که در نقاشی و مجسمه‌سازی هم استاد بوده، در ۱۳۳۰ و در مدت دو سال، به پایان رسانده؛ آن هم در دوره‌ای که بلندترین ساختمان‌های تهران چهار طبقه بوده‌اند. روش پی‌کنی خلاق او در آن زمان که از چاه‌کنی ایرانی اقتباس شده بود، برای ساخت این برج مستحکم تمام‌بتنی که از فروریزی ساختمان‌های خشتی همسایه هم جلوگیری می‌کرد، شاهکار است. در آن زمان مردم باور نمی‌کردند که معمار برج، یک ایرانی باشد و شایع شده بود که معمار، آمریکایی است. شاهکار دیگر این بنا آسانسور آن است که به خاطر هزینه زیاد وارد کردن آسانسور از خارج، مهندس شقاقی با مطالعه در کتابخانه دانشکده فنی دانشگاه تهران و طراحی نخستین آسانسور ایرانی، اولین برج را آسانسوردار کرد.

اما پرسش اینجاست که معمار این نیمچه پاگودای بُنجُل چینی که کارش در قد و اندازه‌های آن معماران بزرگ نبوده و بنایش جز به مدد قیافه عجیبی که برای خود ساخته و انگار که از میان بناهای اصیل دست تکان می‌دهد تا رهگذارن آن را ببینند، چنین بی‌توجه به میراث معماری، بافت تاریخی و منظر شهری خود، از کجا آمده است؟ آیا او یک ایرانی است و از خودمان است؟ و آیا حتما باید زور و نظارت در کار باشد تا ما ایرانیان میراث خود را ویران نکنیم و قدر بدانیم؟  

منبع: مجله سرزمین من/ همشهری


ارسال نظر


رویداد

کلیه حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ می باشد.