سعید فلاحفر با پرداختن به موضوع «مرمتهای عوامپسند» میگوید: این روزها «نقدهای علمی صاحبنظران» پشت لایکها و هوراهای عوامانه، پشت کوتاهبینیها و خواستههای محقر از اثر تاریخی و هویت تاریخی گم میشوند.
این کارشناس و مدرس مرمت بناهای تاریخی در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است:
«وقتی اثری یا خدمتی به عموم جامعه عرضه میشود، این خطر همیشه وجود دارد که به دلیل اولویتها در جلب توجه و رضایت همگانی، نتیجه کار دچار عوامزدگی شود. پیشتر در حوزه نقاشی و موسیقی و سینما و تئاتر و... این پدیده را مشاهده کرده و میکنیم. در شروع دهه هفتاد و حتی اوایل دهه هشتاد کمتر روزنامه یا رسانهای پیدا میشد که به طور علمی و مداوم به موضوع مرمت و حفاظت از بناها و محوطههای تاریخی بپردازد.
حتی در معدود برنامههای تلویزیونی و نوشتههای منتشرشده، اطلاعات نادرست و گمراهکنندهای در اختیار مردم قرار میگرفت. در حالیکه بخشی از متخصصین کهنهکار ترجیح میدادند در سکوت و دور از هر نقد و نظری کار کنند، نسل تازهنفسی از جوانان تحصیلکرده و دلسوز به وضعیت آن دوره معترض بودند. کم کم رسانهها به این مهم اقبال نشان دادند. صفحات تخصصی و خبرنگاران ویژه به میدان آمدند و بعضی از اهل فن نسبت به نوشتن مطالب در سطح فهم عام اظهار تمایل کردند. زبان ژورنالیستی این حرفه کم کم جان گرفت. مطالبات و حساسیتهای عمومی در موضوع حفاظت و مرمت بناها و محوطههای تاریخی بالا گرفت، اگرچه سواد عمومی مردم به پای این هیجانات و جریانات تازه نمیرسید.
حالا بعد از حدود بیست سال، این نیاز گذشته به آسیب جدیدی تبدیل شده است. مدیران میراث فرهنگی، کارشناسان حفاظت و مرمت، نهادهای علمی و اجرایی و... که خود را در معرض قضاوت ـ و گاهی تندرویها و مقاصد سیاسی و تجاری و... ـ جناحهای سیاسی و مردم و رسانههای عمومی میبینند، تلاش میکنند که حتیالمقدور مورد اعتراض و مخالفت این گروهها نباشند. بنابراین چه بسا خواسته و ناخواسته در دام عوامزدگی افتادهاند، تا جایی که گاهی تامین رضایت و سلیقه اکثریت جامعه را به توصیهها و روشهای علمی ترجیح دادهاند.
نمونه چنین رخدادهای غیرعلمی، فهرست بلندی از پروژههای مرمت و حفاظت و نگهداری چندساله اخیر، علیالخصوص آنچه را به بخش خصوصی واگذار شده و یا مبتنی بر خودگردانی و درآمدزایی بوده، شامل میشود.
آنچه روزگاری از غریبی اجتماعی در خطر بود، این روزها به دلیل تلاش برای تامین خواستههای سطحی و روزمره از بناهای تاریخی و عقبنشینی به سمت تمجیدها و پذیرشهای عوامانه، به سختی در معرض نابودی است. این روزها «نقدهای علمی صاحبنظران» پشت لایکها و هوراهای عوامانه، پشت کوتاهبینیها و خواستههای محقر از اثر تاریخی و هویت تاریخی گم میشوند. این روزها کاربریهای کلیشهای، نوسازیهای غیرعلمی، تظاهرات سطحی از نشانههای هویتی و تاریخی، جعل، خوشگلسازی، عوامپسندی، تکیه به تائید هوادارها، تأمین نیازهای زودگذر و... جای همه نظریات و کنوانسیونهای علمی و جهانی، جای همه تحلیلهای جامع و فراگیر و جای همه دوراندیشیها را تنگ کرده است.»