با توجه به آمارها، فارغالتحصیلان رشته معماری در بیست سال اخیر بخش اصلی جامعه معماران امروزی ما را تشکیل میدهد کسانی هستند که با همین آموزشهای به روز نشده وارد جامعه معماری شدند. پس حتی مشکلاتی مانند جایگاه ضعیف معماران در صنعت ساختمان کشور و نهادهایی مثل سازمان نظام مهندسی را میتوان گردن آموزش انداخت.
سعيد سعيدي پور- واقعیت این است که شاید بزرگترین مشکل آموزش معماری در ایران این هست که سیستم آموزشی ما مطابق با پیشرفتهای دنیای امروزی و نیازهای جامعه امروزی پیش نرفته است. معماری حال حاضر ما هم متناسب با نیازهای جامعه نیست (که بحث طولانی دارد) اما یکی از مهمترین دلایل اینکه معماری ما مطابق با نیازهای جامعه نیست مطمئناً به روز نبودن سیستم آموزش معماری در حال حاضر هست. با توجه به آمارها، فارغالتحصیلان رشته معماری در بیست سال اخیر بخش اصلی جامعه معماران امروزی ما را تشکیل میدهد کسانی هستند که با همین آموزشهای به روز نشده وارد جامعه معماری شدند. پس حتی مشکلاتی مانند جایگاه ضعیف معماران در صنعت ساختمان کشور و نهادهایی مثل سازمان نظام مهندسی را میتوان گردن آموزش انداخت.
دقت بفرمایید که وقتی که تاریخ آموزش معماری در ایران را می بینیم سه برهه کاملا متفاوت رو مشاهده می کنیم .دوره یکم دوره آموزش سنتی از هزاران سال پیش که به صورت سنتی و از استاد به شاگرد آموزش داده میشده دوره ای زمان بر و طولانی اما کاربردی برای زمانه خود بوده ، دوره دوم آموزش آکادمیک معماری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به سرپرستی آندره گدار شروع شد و حداکثر تا اواخر دهه 60 خورشیدی کاربردی و ارزشمند بود ولی از دهه 70 خورشیدی جامعه ما وارد دنیای نوینی شد، رشد پیشرفت ها در دنیا و خصوصا اطلاع از پیشرفت ها بسیار سرعت گرفت که همان دوره سوم آموزش معماری هست که هرچه پیش رفتیم فاصله جامعه و نیازهای آن با آموزش معماری ما بیشتر شد. میشه گفت که از دهه ۶۰ بعد هست که روند آموزش از نیازهای جامعه عقب ماند و دوره ای بود که نقاط قوت دوره دوم در آن با تغییرات تبدیل به نقطه ضعف شد و متناسب با نیازها تغییر و پیشرفت نکرد.
دنیا در دهه های اخیر پیشرفت های علمی شگرف و خیره کننده بسیار زیادی داشته و با توجه به پیشرفتهای علمی تغییر در مصالح،تکنیک های اجرا ، ساخت،ابزار طراحی، در اختیار داشتن و دسترسی ساده تر به علم و.. که شاید مثال زدنی باشه دنیای دیگری است . سرعت رشد رو شما میبینید حتی عامه مردم هم حس می کنند که کاملا متفاوت هست با دهههای پیش از اون ، واژه هایی مثل نانو ،پلیمر، هوشمند ،اینترنت اشیا ،متاورس و غیره نشان دهنده این است که دنیای امروز ما با دنیای ۵۰ سال پیش تغییرات بسیار زیادی نه تنها از نظر ساختار مصالح و ساخت بلکه از نظر نوع جامعه شناسی طبقات اجتماعی و نوع نگاه به زندگی تغییرات بسیار گستردهای داشته اما طبیعتاً با توجه به اینکه ساختار آموزش در کشور ما در حال حاضر بر مبنای بر پایه های همان سیستم بیش از پنجاه سال گذشته (دوره دوم)است طبیعتاً پاسخگوی نیازهای امروز نیست این عدم پاسخگویی سبب به ایجاد مشکلات متفاوتی شده اولین و طبیعی ترین مشکل که در روزمره با آن مواجه هستیم سرخوردگی دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته معماری در محیط های کار و خصوصاً در ابتدای ورود به محیط کار و ضعف جایگاه ویژه برای معماران در بیزینس ساختمان و صنعت مهم،استراتژیک و پردرآمد ساختمان در کشور ما است.
پس طبیعی است که دانشجو عدم وابستگی و نیاز به دانشگاه و آموزشهای ارائه شده در آن را احساس می کندو طبعاً سبب کاهش اعتماد او به سیستم آموزشی و کاهش انگیزه او در اختصاص زمان و انرژی از برنامه روزمره برای دانشگاه و فضای آموزشی و ارزشگذاری برای آن است.
معضل پس از ورود افراد در فضای کاری و فارغالتحصیلی بسیار بیشتر میشود، بسیاری از فارغالتحصیلان رشته معماری با توجه به ناتوانی خود در جذب بازار کار متناسب با جایگاه خود دچار سرخوردگی از فضای معماری و روی آوردن حوزهها حوزههای دیگر میگردند.
طبیعتاً با توجه به وجود این خلأ در فارغالتحصیلان رشته معماری مراکزی در خارج از دانشگاه برای پاسخ به نیازهای آنان به وجود آمدند که این مراکز با توجه به عدم وجود حمایت از سوی نهادهای دولتی و مشکلات اقتصادی کشور در سالهای اخیر ناچار به نگاه ویژهتر به درآمدزایی از آموزش هستند که البته در تمام دنیا پدیدهای متداول است اما در ایران با توجه به مشکلات فرهنگی، محدودیتهای اجتماعی، و ضعفهای موجود در قوانین مثل کپی رایت عملاً روند سختتری را در پیش دارد و با ایده آل آموزش معماری به سبک امروزی فاصله زیادی دارد.
سوال: تاثیر کیفیت فضاهای آکادمیک و نیاز به اصلاح سرفصل های آموزش معماری در ایران را چگونه می بینید؟
مشکلات بسیار زیاد و ابتدایی در فضاهای آموزشی کشور ما وجود دارد اما به اعتقاد بنده برای حل مشکلات باید اولویت بندی داشت در تمام دنیا فضاهای آموزشی معماری از ساختمان گرفته تا امکانات تور و بازدید و غیره به سبکی متفاوت از اکثر رشتههای دیگر است و خصوصاً با توجه به رویکرد مدارس موفق معماری دنیا در سالهای اخیر سبک آموزش و فضای حاکم بر آن متفاوت است. اما به اعتقاد بنده بزرگترین مشکل آموزش معماری در ایران نه ساختمان، نه میزان حق التدریس مدرسین، نه میزان استفاده از معماران موفق بازار کار و غیره است مشکل اصلی آموزش در ایران عدم نگاه تخصصی به فرایند آموزش است .
ما باید این مساله را بپذیریم که اگر فردی بخواهد در مسابقات جهانی دوو میدانی شرکت کند صرفا به تکنیک های راه رفتن و دویدن که در زندگی روزمره از پدر و مادر خود یاد گرفته اکتفا نمی کند . الزام استفاده از تکنیک های تخصصی و به روز در هر موفقیتی در دنیای امروز روشن است. نیاز به رویکرد تخصصی و نگاه تخصصی به مسئله آموزش معماری هم از این قائده مستثنی نیست! بدون شک یک مدرس هم باید به صورت تخصصی آموزش دیده باشد،نگاه تخصصی داشته باشد تا مدرس موفق و نتیجه بخشی باشد. دنیای امروز دنیای تخصص است، امروزه این نگاه که کسی به صرف اینکه توانایی خاصی دارد پس می تواند مدرس خوبی برای آن توانایی باشد مردود است. پس به اعتقاد بنده بزرگترین مشکل آموزش معماری کشور نگاه به به صورت تخصصی می باشد طبیعتاً با این نگاه تخصصی مدرسین باید توانایی های مشخصی را برای انتقال و تعمیق مطالب و مفاهیم و رویکردها و هدایت دانشجویان داشته باشند. نکته جالب این است که با اطمینان می توان گفت ۹۰ درصد این توانایی ها به صورت اکتسابی ایجاد خواهند شد و با استفاده از آموزش های به روز برای مدرسین می توان به نتیجه روند بسیار امیدوار بود
یعنی بیش از آنکه به طرح سرفصلها در آموزش معماری نگاه کنیم باید به تغییر نوع انتقال مطالب، تعمیق مطالب و هدایت و تأثیرگذاری بر دانشجویان نگاه داشته باشیم. یک مدرس باید بر انسانها تأثیرگذار باشد،انسانهایی از طبقات مختلف جامعه با شخصیتها و دیدگاههای دور از هم و تأثیر بر انسان امروزی نکات و شرایط بسیار پیچیدهتری دارد و قابل مقایسه با دهه 50 نیست. ایجاد لایف استایل ویژه مدرسین که در کنار نکات علمی و شناخت ساختارهای علم /شبه علم و بینش در روند تغییرات دنیای معماری در حیطه مورد تدریس، توانایی شناخت و تشخیص سیستمهای شخصیتی، سیستمهای تمرکز، سیستمهای ایجاد انگیزه،سیستمهای تأثیرگذاری و همراه سازی دانشجو به اروند آموزش آگاه باشد.
و پس از اطمینان از اینکه این مدرس توانایی اکتسابی کار با افراد را آموخته است میتوان برای او شرایطی علمی لازم مانند نگاه تخصصی به منابع، رویکردهای نوین معماری در آن حوزه و غیره که طبیعتاً متناسب با درس موردنظر متفاوت است را معیار قرار داد.
به اعتقاد بنده پس از این پیش نیازهاست که یک معمار یا فارغالتحصیل معماری را میتوان "مدرس معماری" خطاب کرد وگرنه بهترین معمارها که توانایی خلق فضاهای معماری منحصر به فرد و خاص را دارند به هیچ عنوان صلاحیت تدریس در دنیای امروزی را ندارند و نمیتوان او را مدرس خطاب کرد. چون تأثیرگذاری آنها در تدریس نیست و شاید در سخنرانی و شاید در آثارشان باشد.
پس از نگاه تخصصی به تدریس و آموزش مدرسین متناسب با نیازهای نسل امروز، دانشجویان و مخاطبان امروزی دومین معضل بروز رسانی سرفصلهای آموزشی و متناسب سازی ساعتها و روند دروس با نیازهای جامعه است. طبیعی است که امروزه یک فارغالتحصیل معماری زمان که واردی یک دفتر معماری میشود به عنوان اپراتور طراح یا موارد دیگر با دنیای جدیدی مواجه میشود واژههایی مانند: قرار داد ،کارفرما، نرم افزار های متفاوت ،قوانین شهرداری و غیره که آموخته های او کمکی چندانی به ایجاد موفقیت برای او نداشته است. اگرر بخواهد به عنوان یک مهندس" پروانه اشتغال به کار مهندسی " از سازمان نظام مهندسی دریافت میکند با آزمونی از منابع معتبر اما ناشناخته به نام "مقررات ملی ساختمان " مواجه میشود که قوانین رسمی حاکم بر صنعت ساخت و ساز کشور است اما معمار ما که در بهترین دانشگاه های ایران بهترین نمرات را داشته است حتی ۵ درصد تاکید می کنم حتی ۵ درصد از این مطالب را نخوانده است . و به لحاظ روحی و روانی زمان زیادی را نیاز دارد تا با این مسئله کنار بیاید که برای ورود به دنیای معماری امروزی ،دید مقدماتی را هم ندارد.
پس برای به روز شدن سیستم آموزش معماری ،ایجاد مدرس متخصص و تغییر سرفصل ها و ساختار آموزشی باید سراغ حل مشکل فضاهای آموزشی و.. بود.
سوال: زمینه های موجود برای کارآفرینی در معماری را چگونه می بینید؟
درباره کارآفرینی باید نوع نگاه، برداشت ما از این واژه و تعریف آن را با هم هماهنگ کنیم. جامعه به عنوان یک مفهوم کلی به واژه کارآفرینی نگاه میکند انجام کارهای جدید یا ابداع روشهای نوین در امور جاری که سبب ایجاد اشتغال برای افرادی میشود. برای انجام آن میتوان با ارائه کالاهای جدید یا روشهای جدید در فرایند تولید یا گشایش بازاری جدید یا منابع جدید یا هرگونه تشکیلات جدید در صنعت مورد نظر به نتیجه رسید. در معماری یا صنعت ساختمان پدیده کاملاً متفاوت است از نگاه اقتصادی امروزه صنعت ساختمان در اولویت است و از نگاه معماری مفاهیم معماری، فضا و اولویتهای انسانی و هنر که بر کیفیت زندگی بلند مدت انسانی تأثیرگذارند در اولویت هستند. اما نکته مشترک در هر دوی آنها این است که برای کارآفرینی باید از دیالکتیکهای مرتبط با فرصتهای عینی و ذهنی به عنوان محور کارآفرینی استفاده کرد و نگاه امروزی آن در ایران که بیشتر اقتصادی است و تاکید بر استفاده از مهارتها، ابتکار لازم برای پیش بینی نیازها و آوردن ایدههای جدید برای اشتغال زایی میباشد را در آلویت قرار داد. در این حوزه شخصاً پیشنهاد میکنم که به این نکته دقت کنیم که مفهوم شغل در دنیای امروز تغییر کرده است.
و عملاً با رشد بی سابقه تکنولوژی در دنیای امروز، دیگر خارج از انتظار نیست در آینده نزدیک تر از آنچه تصور می کنیم دنیای معماری صنعت ساختمان و به طبع آن کارآفرینی در این حوزه را در ایران تغییر خواهد داد واژه هایی مانند متاورس، خانه هوشمند، شرکت های چندملیتی،دهکده جهانی و غیره امروزه برای معماران ما عنوان واژه غریبی نیست تاثیر در ساختمان سازی و معماری امروز کاملاً قابل حس است همین افرادی که سال گذشته از نمایشگاه اکسپو در دبی دیدار کردند اولین واژه ای که درباره گزارش آن به شما گفتند چه بود؟ اگر خودتان بازدید داشتید اولین برداشت شوکه کننده برای شما جه بود؟ تغییر تکنولوژی نهتنها در مصالح و ساخت بلکه در نوع نگاه به مفهوم معماری فضا و غیره !
این را در نظر بگیریم که تمام مباحثی که امروز در ایران در این فضا شنیده می شود با وجود تحریمها و مشکلات شدید اقتصادی در دهه های گذشته بوده است و با گشایش فضا و احتمال حضور رقیبانی از کشورهای دیگر حتی کشورهای همسایه تغییرات پیش رو سرعت چند برابری خواهد داشت پس کسانی که با این نگاه به فرایند کارآفرینی در معماری و صنعت ساختمان نگاه کنند در آینده نزدیک قابل توجهی خواهد داشت.
با نگاه به فعالیتهای انجام شده در سالهای اخیر به طور خلاصه میتوانم چند توصیه محوری برای طراحی نقشه راه کارآفرینی داشته باشم: یکم اینکه به واقع ایده در ایران امروزی بخش کوچکی از فرایند کارآفرینی است برای موفقیت در این فرایند و غلبه بر مشکلات متعدد موجود در فضای امروزی لازم است شناخت کافی از جامعه مخاطب، رقبا، قوانین،دادهها و آمارها داشته باشید و با انتخاب نوع مدل کسبوکار و ایجاد بیزانس پلن علمی به سمت نیازهای کوتاه مدت و بلند مدت جامعه مدنظر خود گام بردارید.
در درجه دوم اهمیت شناخت دقیق نسبت به کلیات و روند کسب و کار پیش رو است. این که مثلاً کسبوکار شما در دسته کسب و کارهای کوچک قرار میگیرد؟ یا خیر؟ کسب و کارها نقشه راه و اساس متفاوتی دارند، شناخت دقیق فرایند پیشرو سبب میشود که تعیین چهارچوبها و سیستمهای دقیق و متناسب با کسب و کار کوچک استارتاپ یا کسب و کارهای دیگر را از هم تفکیک کنیم و با توجه به اصول و قوانین حاکم بر آنها تصمیم گیری و حرکت داشته باشیم به دلیل اینکه بیش از ۹۰ درصد از استارتاپ ها در کشور ما در سال اول تأسیس منحل میشوند. نشان از عدم دید صحیح بنیانگذاران آن دارد.
مسئله سوم این است که در کجای کسب و کار خود هستید رصد دقیق لحظه به لحظه در هر کسب و کاری سبب میشود که با توجه به اینکه در مرحله ورود به بازار یا مرحله تثبیت در بازار یا در مرحله رشد هستید توانید الویت های سیستم سازی و اولویتهای دقیق بیزینس خود را بشناسید.قطعا توصیه های بیشتر با توجه به هر فرایندی اختصاصی خواهد بود و توصیه های کلی نمی تواند راهگشا باشد.
برای دوستان بدون تجربه و کم تجربه توصیه می کنم که نگاه دقیقی نسبت به فرآیند شغل برای معماران در جامعه امروز داشته باشند به طور کلی فارغ التحصیلان معماری در سه دسته مشغول به کار هستند. یکم شغل های کلاسیک معماری مانند افرادی که در دفاتر معماری شروع به کار آموزی می کنندکه فرایندی دیر بازده سخت با تلفات زیاد و و تعداد برندگان بسیار کم است. و یا در آزمون نظام مهندسی شرکت میکنند برای ورود به بازار کار واقعی معماری در صنعت ساختمان آماده می شوند که در این حوزه باید به روند رشد سریعتر یا حذف موانع پیش روی آنها و تاثیر گذاری بر روی کارفرما ومخاصب تمرکز ویژه داشته باشند.
دست دوم کسانی هستند که با توجه به به توانایی هایی که در دنیای معماری کسب کرده اند درامدزایی خود را از بخشی جانبی از فرآیند معماری مد نظر قرار دادن اپراتور ها ی نرم افزار یا کسانی که به عنوان فریلنسر بخشی از فرایند معماری را به عهده می گیرند. که فضای زودبازده تری را انتخاب کردهاند اما گسترش و پیشرفت شغلی خود را محدود می بینند در این حوزه اهمیت درآمدزایی وبرندسازی و ارتباطات برای افراد حقیقی مورد توجه است. البته که زیرمجموعه های بسیاری مانند معمارانی که طراحی جواهر میکنند ،معمارانی که از اکسسوری های تا مبل و غیره طراحی می کنند یا می سازند و یا مدرسین معماری و غیره را هم در این جامعه می توان دید
دسته سوم کسانی که مفهوم شغل مدرن یا شغل در آینده را برای خود برگزیدند و به سمت شرکت های دانش بنیان یا استارتاپ ها حرکت کرده اند و دغدغه آنها شتاب دهنده ها و مفاهیمی از این دست است در این دسته ایجاد تناسب میان خواسته های بازار یا متناسب بودن پاسخ های آنها و مباحثی مانند دوام آوری نگاه جدی داشت.
پس لازم است فرد در ورود به بازار کار دید کلی درباره فضای پیش رو داشته باشد و پس از چندسال فعالیت و ایجاد ارتباطات و کسب مهارت با نگاه واقعی تر و شناخت خود رو به سوی مسیر متناسب با خود حرکت کند. به عنوان مثال معضلات دفاتر معماری امروز بیش از آنکه طراح معمار باشد افرادی است که توانمندی عقد قرارداد و نهایی سازی فروش ویا اثرگذاری روی کارفرما را در مراحل متفاوت پروژه داشته باشند و با توجه به پیشرفت هایی که اشاره شد در آینده هوش مصنوعی جای اپراتورها را خواهد گرفت اما جای متخصصانی که تاثیر گذاری روی انسان ها دارند را نخواهند گرفت. پس در ابتدای فعالیت شغلی اهمیت ورود به بیزینس و شناخت آن بسیار زیاد است.
دكتر سعيد سعيدي پور
دكتراي معماري- دكتراي مديريت كسب و كار