در ادامه سلسله برنامههای انجمن مفاخر معماری ایران، نشست منظر سرزمین و آب برگزار میشود.
به گزارش پایگاه " اخبار معماری " در این نشست، محمد درویش و مجید مخدوم فرخنده به عنوان سخنران و فاطمه ظفرنژاد به عنوان دبیر پنل حضور خواهند داشت.
در این برنامه علاوه بر بررسی تأثیر منابع آبی و شرایط اقلیمی بر معماری، تکنولوژی و شرایط زیست محیطی امروز نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
علاقهمندان به شرکت در این برنامه میتوانند، چهارشنبه 8 اسفندماه 97 از ساعت 15:30 الی 17:30 به موزه هنرهای دینی امام علی (ع) واقع در خیابان ولیعصر، بالاتر از ظفر، بلوار اسفندیار، پلاک 25 مراجعه کنند.
در توضیح این نشست آمده است:
زمین از دوردست کهکشان زمردین و زیباست. پیکرههای آبی مینایی دریاها، دریاچهها، رودها، تالابها، انبوه جنگلی و حجم سبز بیشهزارهای پرهیاهو از آواز پرندگان، پیکرههای کوهستانی و تپههای خیال انگیز با برشهای چشمنواز که در خط آسمان میکشند، تنوره خاکی: دشتها و بیابانهای پرراز و رمز، چه از نزدیک و چه از دور، منظر و چشماندازی دلنواز دارند. این همه موهبتی است به امانت نهاده در دست انسان تا در آن زندگی، از آن بهرهگیری، و به سلامت به نسل آینده واگذار کند.
تا چند سده پیش، انسان از این ودیعه به گونهای بهرهبرداری میکرد که به سلامت و زیبایی آن کمتر زیان برسد و این راز پایداری منظر و طبیعت سرزمین و راز پایداری و ماندگاری تمدن بشری و بقای نسل بود. انسان همواره، این راز را به خوبی میشناخت، طبیعت را ارج مینهاد و با آن رفتاری آشتی جو و سازگار داشت. انسان امروز این راز را خرافه و ترس نامید و با دانش نسنجیده و شمشیر مهندسی تهاجمی به منابع و منظر زمین تاخت.
زیای گویای میرا، به بیان فارابی، دیگر به آسمان چشم نمیدوزد،«مزرع سبز فلک و داس مه نو»را نمیبیند، «عاشقانه به زمین خیره نمیشود».آدمیزاد امانت نگه نداشت و با خود بزرگبینی، بنیانهای بومشناختی، ویژگیهای جغرافیایی، اقلیمی، آب و هوایی، ویژگیهای زیستی و بنیانهای اجتماعی تاریخی را نادیده گرفت. جهانی شد، بر قوانین بومشناسی چشم پوشید، الفبای پایداری و یافتههای هزارههای تمدن را به فراموشی سپرد، بر زمین و گیا و زیای آن تیغ کشید. اینک خود نیز تهدید میشود. انسان با سبک زندگی مصرفزده منابع زمین را تهی میکند، با سدسازی رگهای زندگی را میبُرد، جنگلها را کفبر میکند، با تهاجم به طبیعت، منظر زمین را میخراشد، آب و خاکرا میآلاید. زمین منظر زیبای خود را از دست میدهد. این ها دستاورد بریدن آدمیزاد از ارزشها در عصر پولسالاری است. این ها دستاورد عصر تفوق رشد اقتصادی بر همه معانی است. دستاورد عصر بریدن از ارزشهای معنایی، ارزشهای بومشناختی، ارزشهای تمدنی، و جانشین کردن پول و اقتصاد به جای آنها. دستاورد دانش بحرانی، فناوریهای نسنجیده، و مهندسی تهاجمی است.
تغییر مدیریت آب و منابع طبیعی از دهه 1330 پس از کودتای 28 مرداد در سرزمین ما آغاز شد. اصلاحات ارضی آن را قانونی کرد.پیامد این تغییرات در شش دهه به نابودی جنگلها، خالی شدن روستاها،خاموشی رودها، خشک شدن پیکرههای آبی سرزمین (دریاچه نمک، ارومیه، بختگان، جازموریان، گاوخونی...) و فرونشست زمین در سایه برداشتهای ناسازگار از سفرهها انجامیده است. این مدیریت ناسازگار منابع طبیعی در کشورهای منطقه نیز خشکیدن دریاچه هامون و تالاب هورالعظیم را تشدید کرده است. این پیامدها اثر تغییرات اقلیمی نیست وگرنه وَلَشت، گَهَر، زریوار... نیز خشکیده بودند.این پدیده دستاورد مدیریت و مدیریت سازهای آب است. بررسیها نشان میدهند که کلانشهرها، و صنایع نابجا و پرنیاز به آب، 50-40 درصد آب تجدیدپذیر کشور را با هدررفت بسیار بکار میگیرد. این دو مشوق سدسازی و انتقال آب، همراه با مدیریت ناسازگار آب و منابع طبیعی، سه بازوی ناپایداری و تخریب منظر سرزمین را رقم زدهاند. مدیریت سازهای آب، ناقض اصول 44، 48،100 قانون اساسی است. امروز هرگونه تخصیص منابع مالی به مدیریت سازهای آب (سدسازی، انتقال، برداشت از سفرههای ژرف...) تشدید بحران آب، تهدید امنیت ملی و ویرانی بیشتر منظر سرزمین را در بر خواهد داشت.