«لیدا بلیلان اصل» هیات علمی تمام وقت و استادیار رشته معماری دانشگاه آزاد اسلامی تبریز به مناسبت هفته پژوهش در گفتگویی اختصاصی به سوالات تخصصی تحریریه رسانه "اخبار معماری" پاسخ داد.
به گزارش رسانه " اخـبــار معـمـاری "، در گستره وسیع معماری، پژوهش همچون کلیدی برای گشودن درهای نادیده و ناشناخته عمل میکند؛ دریچهای به سوی فهم عمیقتر از فرم، فضا و زندگی. معماری بهمثابه یک زبان، داستانهایی را روایت میکند که ریشه در فرهنگ، تاریخ و زیستبوم انسانها دارد. در این میان، پژوهشگران معماری با دقت و تأمل، به تفسیر و تدقیق این زبان میپردازند و سعی میکنند از دل هر طرح، نشانهای برای آیندهای پایدار و اصیل استخراج کنند. هفته پژوهش فرصتی است تا چراغی بر مسیر تلاشهایی افروخته شود که با تأمل و دقت، گامهایی ارزشمند در ارتقای دانش معماری برداشته شود. مصاحبه با دکتر لیدا بلیلان اصل، پژوهشگر و استاد برجسته حوزه معماری، تلاشی است در جهت واکاوی چالشها و ظرفیتهای پژوهش معماری، با تأکید بر اهمیت توجه به اصل پژوهشگری.
- پژوهش در معماری، همچون دیگر حوزههای میانرشتهای، نیازمند تلاشی آگاهانه برای شناسایی و تدقیق مسئله است. یکی از نخستین چالشهای پژوهشگری در این زمینه، کشف سؤال اصلی و خلأ علمی موجود است. اساتید دوران تحصیل همیشه تأکید میکردند: «مسئله را بهخوبی بشناسید تا بتوانید پاسخی مناسب برای آن بیابید». این نکته، همچنان بهعنوان بنیادیترین اصل در پژوهش باقی مانده است. اما در این مسیر، تشخیص مسئله بههیچوجه وابسته صرف به منابع موجود نیست؛ بلکه پژوهشگر باید مسئله را از دریچه نگاه خود تعریف کند. گاهی ممکن است مسئله از دل تجربههای زیسته، مشاهده مستقیم یا پرسشهای معاصر جامعه بیرون بیاید. به همین دلیل، «فیلترهای ذهنی» و دیدگاه شخصی پژوهشگر نقشی کلیدی در شناسایی مسئله ایفا میکنند. هر پژوهشگری با عینک خاص خود به موضوعات مینگرد و همین تفاوت دیدگاهها، نتایج متنوعی را در پژوهشها به بار میآورد.
پس از شناسایی مسئله، مرحله تدقیق آن آغاز میشود. این مرحله نیازمند بازگشت به مطالعات و منابع دستاول برای بررسی ابعاد مختلف موضوع است. در این فرآیند، پیشینه پژوهش اهمیت ویژهای مییابد. پیشینه تحقیق به ما نشان میدهد که یک مسئله چقدر مورد توجه قرار گرفته و چه خلأهایی در پژوهشهای گذشته وجود دارد. یکی از معضلات امروز پژوهشگری در معماری این است که بسیاری از پژوهشگران، بدون مطالعه کافی پیشینه و بدون همراهی با مسئله در طول زمان، میخواهند آن را بهصورت شهودی تعریف کنند؛ این امر نادرست است. تعریف مسئله نیازمند صبوری، ممارست و همنشینی طولانیمدت با موضوع است. مسئلهای که بهخوبی فهمیده شود، خود راه را برای سؤال پژوهش هموار میسازد و از طریق پرسشی دقیق و علمی، پژوهش مسیر خود را مییابد.
در این میان، یکی از مهمترین اصول پژوهش، «نوآوری در پژوهش» است. نوآوری بهمعنای ارائه پاسخی جدید به مسئلهای است که تاکنون به آن توجه کافی نشده است یا دیدگاهی تازه در حل یک موضوع ارائه میدهد. نوآوری نهتنها بر فیلترهای ذهنی پژوهشگر تأثیر میگذارد، بلکه به پژوهش جهت و معنا میبخشد. پژوهشی که فاقد نوآوری باشد، نمیتواند به توسعه دانش کمک کند. بنابراین، در فرآیند پژوهش باید همواره به این پرسش اندیشید که پژوهش ما چه جنبهای از نوآوری را ارائه میکند؟
- شناسایی مسئله در پژوهش معماری فرآیندی چندبعدی است که نیازمند نگاه جامع و ساختارمند است. یک پژوهشگر نمیتواند تنها به دیدگاههای شخصی خود اکتفا کند و با گردآوری چند جدول یا نتیجهگیریهای پراکنده، ادعای حل یک مسئله را داشته باشد. در این مسیر، لازم است پژوهشگر با تکیه بر پیشینه پژوهش، دستهبندی مناسبی از مطالعات پیشین، اهداف، روشها و نتایج پژوهشها به دست آورد. این دستهبندیها به شفاف شدن خلأهای علمی و ضرورتهای پژوهش کمک میکند.
همچنین باید توجه داشت که پژوهش معماری، بهدلیل ماهیت میانرشتهای آن، به دیدگاههای متفاوت و متنوعی نیاز دارد. در نتیجه، پژوهشگر باید از زوایای مختلف به مسئله نگاه کند. این رویکرد چندبعدی باعث میشود که مسئله از جنبههای مختلف ارزیابی و در نهایت بهدرستی شناسایی شود. هرچقدر پژوهش عمیقتر و دستهبندیهای دقیقتری از اهداف و روشهای پیشین انجام گیرد، خلأهای علمی بهتر آشکار خواهند شد. این خلأها نشاندهنده موضوعاتی هستند که پژوهشهای کمتری پیرامون آنها صورت گرفته است و در نتیجه، اهمیت پرداختن به آنها بیش از پیش مشخص میشود.
.پیشنهاد شما برای کسانی که میخواهند پژوهش را آغاز کنند چیست؟ چه مسیری برای پژوهشگران جوان مناسبتر است؟
- یکی از مشکلات اساسی در سیستم آموزشی و حرفهای معماری این است که پژوهشگران و معماران حرفهای از یکدیگر جدا تصور میشوند؛ گویی پژوهشگر هیچگاه به کار عملی نمیپردازد و معماران حرفهای نیز نیازی به پژوهش ندارند. این تقسیمبندی، اشتباهی بزرگ است. در کشورهای توسعهیافته، پژوهشگری و کار حرفهای دو وجه مکمل یکدیگرند. در این کشورها، از سنین پایین به کودکان آموخته میشود که ابتدا مسئله را شناسایی کرده و سپس برای آن پاسخی مناسب و صحیح بیابند. این رویکرد نهتنها در محیطهای آکادمیک بلکه در کار حرفهای معماری نیز به چشم میخورد.
نکته جالب اینجاست که کسانی که در میدان عمل فعالیت دارند، مانند تکنسینهای معماری، بهدلیل تجربههای عملی و مواجهه مستقیم با چالشها، بهترین توانایی را در شناسایی مسائل دارند. حتی ممکن است فردی با ۲۰ سال سابقه پژوهشی نتواند بهاندازه یک معمار حرفهای که روزانه با مسائل واقعی درگیر است، به شناخت دقیق مسئله برسد. در محیطهای آکادمیک، این رویکرد عملی بهصورت سیستماتیک تدوین و ساختارمند میشود تا مسائل پیچیدهتر، چارچوب علمی پیدا کنند.
- این سؤال بسیار رایجی است و پاسخ آن ساده اما عمیق است: در معماری نمیتوان یک کتاب یا منبع مشخص را برای پژوهشگری معرفی کرد. معماری، بهعنوان یک رشته میانرشتهای، با حوزههای متعددی ازجمله علوم اجتماعی، روانشناسی، اقلیمشناسی و تکنولوژی سروکار دارد. ماهیت میانرشتهای معماری باعث میشود که روشهای پژوهش در آن بهطور مستقیم به موضوع و ابعاد مسئله وابسته باشد. پژوهش در این حوزه میتواند کمی، کیفی یا ترکیبی از هر دو باشد. همچنین بسته به هدف پژوهش، میتوان آن را به مطالعات بنیادی یا کاربردی تقسیم کرد.
برای مثال، پژوهشی که در حوزه روانشناسی رفتاری در معماری انجام میشود، ممکن است به مطالعات کمی و میدانی نیاز داشته باشد؛ درحالیکه پژوهشی دیگر در زمینه تاریخ معماری، بیشتر به مطالعات کیفی و اسنادی متکی خواهد بود. بنابراین پژوهشگر باید از منابع متعدد در حوزههای مختلف بهره ببرد و نمیتوان یک منبع واحد برای تمامی موضوعات معرفی کرد.
در پایان باید اشاره کنم که پژوهشگران جوان نباید نگران انتخاب عنوان یا موضوع پژوهش در مراحل ابتدایی باشند. همیشه به دانشجویانم میگویم که موضوع و عنوان، در انتهای مسیر پژوهش بهوضوح شکل میگیرد. برای درک بهتر این فرآیند، سه دایره را ترسیم میکنم: دایره بیرونی حیطه کلی پژوهش، دایره میانی موضوع و دایره داخلی عنوان نهایی پژوهش. در ابتدا لازم است حیطه پژوهش مشخص شود و سپس با پیشروی در مراحل تحقیق و واکاوی ابعاد مسئله، موضوع و عنوان تدریجاً تدقیق خواهند شد. این فرآیند نیازمند صبر، پشتکار و توجه به جزئیات است.
آنچه در این گفتوگو برجسته شد، ضرورت پرداختن به پژوهش بهعنوان بستری برای بازتعریف پرسشها و گشودن افقهای نو در معماری است. خانم دکتر بلیلان با دیدگاههای عمیق خود، مسیر پژوهش را نهتنها در شناسایی مسئله و خلأهای علمی، بلکه در نوآوری و بازنگری ساختارهای ذهنی پژوهشگر ترسیم کردند. معماری، بهعنوان هنری میانرشتهای و متکی به فرهنگ و اجتماع، نیازمند نگرشی نوآورانه و بینرشتهای است. این گفتوگو یادآور شد که پژوهش، تنها به مثابه یک فرآیند علمی نیست، بلکه همچون پلی است میان تجربه، هنر و علم که از مسیر آن میتوان به ساختارهای پایدار و همسو با نیازهای انسان امروز دست یافت. در پایان، ضرورت توجه به روشهای خلاقانه و رویکردهای نوین در پژوهش، راهگشای معماران و پژوهشگران برای خلق آیندهای روشنتر و هویتی اصیل خواهد بود.
تهیه و تنظیم:تحریریه رسانه تخصصی اخبار معماری