کد خبر: 3374 زمان انتشار: 19:44:23 - 1404/08/15
اختصاصی رسانه تخصصی اخبار معماری؛ واکنش در معماری؛ بررسی رابطه‌ی نقد، معمار و مسئولیت اجتماعی

نقد می‌تواند محرک مسئولیت‌پذیری اجتماعی و اخلاقی در معماری باشد، مشروط بر آنکه معمار آن را به عنوان نیرویی برای تفکر، نه تهدیدی برای جایگاه خود، بپذیرد.

در روند تحول معماری قرن بیستم، رابطه‌ی میان نقد و معمار همواره نقشی اساسی در شکل‌گیری اندیشه‌های نو داشته است. این پژوهش با تمرکز بر سیر فکری لوکوربوزیه، تلاش می‌کند چگونگی گذار از نگاه ماشینی به معماری تا پیدایش مفهومی انسانی‌تر از فضا را بررسی کند. در این مسیر، نقدهای اجتماعی، فرهنگی و زیباشناسانه به آثار او نه‌تنها موجب عقب‌نشینی نشد، بلکه به بازاندیشی در مبانی طراحی و نسبت میان معماری و جامعه انجامید. در بخش پایانی، مقاله به وضعیت معاصر اشاره می‌کند که در آن واکنش معماران به نقد، بیش از آنکه در اندیشه بازتاب یابد، در رفتار و موضع شخصی ظاهر می‌شود. در نهایت، نتیجه نشان می‌دهد که نقد می‌تواند محرک مسئولیت‌پذیری اجتماعی و اخلاقی در معماری باشد، مشروط بر آنکه معمار آن را به عنوان نیرویی برای تفکر، نه تهدیدی برای جایگاه خود، بپذیرد.

 

معماری، زبانی است میان تفکر و فضا؛ و نقد، صدایی است که در این گفت‌وگو طنین می‌اندازد. همان‌گونه که قانون سوم نیوتن بیان می‌کند، هر کنشی واکنشی برابر و مخالف دارد، در معماری نیز هر عمل طراحی، پاسخ و تأثیری متقابل در محیط و جامعه به‌جا می‌گذارد. اما در سیر تاریخی معماری، واکنش به نقد همیشه یکسان نبوده است. گاه نقد، سبب گسترش اندیشه و بلوغ معمار شده، و گاه تنها به واکنش‌های رفتاری و دفاعی انجامیده است. در این میان، لوکوربوزیه (Le Corbusier) به‌عنوان یکی از مؤثرترین چهره‌های معماری مدرن، نمونه‌ای روشن از مواجهه‌ی خلاقانه با نقد است. او با طرح ایده‌ی معروف خود «خانه، ماشینی برای زندگی است» تحولی بنیادین در اندیشه‌ی معماری قرن بیستم ایجاد کرد. اما همین جمله، سرچشمه‌ی بحث‌ها و مخالفت‌های گسترده‌ای شد که مرز میان عملکردگرایی و انسان‌محوری را به چالش کشید. این پژوهش می‌کوشد از خلال بررسی نقدها و واکنش‌های او، الگویی از مسئولیت معمار در برابر جامعه و اثرش را بازشناسی کند.

 

تفکر معمار: از منطق ماشین تا نظم زندگی؛ در دهه‌های نخست قرن بیستم، جهان در آستانه‌ی صنعتی‌شدن قرار داشت. سرعت، نظم، و عملکرد به مفاهیمی غالب در زندگی تبدیل شده بودند. در چنین بستری، لوکوربوزیه (۱۸۸۷۱۹۶۵) با تکیه بر اصول مهندسی و تولید صنعتی، نظریه‌ی خود را بنیان نهاد. او در کتاب Vers une Architecture (به سوی معماری، ۱۹۲۳) نوشت:

«خانه ماشینی است برای زندگی؛ ماشینی برای زیستن، همان‌گونه که خودرو ماشینی برای حرکت است».

این جمله به ظاهر ساده، خلاصه‌ای از فلسفه‌ی مدرنیسم در معماری بود: طراحی باید بر اساس عملکرد، منطق ساخت و نیازهای واقعی انسان انجام گیرد، نه بر پایه‌ی تزیینات تاریخی. اصول پنج‌گانه‌ی او؛ پیلوتی، پلان آزاد، نمای آزاد، پنجره‌ی کشیده و بام باغ، ترجمانی فضایی از همین تفکر بودند.

 

در پروژه‌هایی چون ویلا ساووا (Villa Savoye, 1931) ، این ایده به اوج خود رسید. در این خانه، فضاهای داخلی با جریان آزاد نور و حرکت سازمان یافته بودند؛ خانه همچون «ماشین»ی طراحی شده بود که هر جزء آن کارکردی دقیق داشت. اما همان‌گونه که هِیدِن (1984) و فری‌مان (1995) اشاره کرده‌اند، نگاه ماشین‌محور او در عین دقت، از جنبه‌های انسانی و اجتماعی تهی بود. نظم هندسی بر حس زیستن پیشی گرفته بود.

 

نقدها و مخالفت‌ها: از عقلانیت تا انسانیت؛ اندیشه‌ی لوکوربوزیه از همان آغاز با مخالفت‌های جدی مواجه شد. منتقدان بسیاری، از جمله «جین جیکوبز»، «آلدو روسی» و بعدها «کالین رو»، به وجوه مختلف آن اعتراض کردند.

نقد انسانی و اجتماعی: جیکوبز در The Death and Life of Great American Cities (1961) می‌نویسد که برنامه‌ریزی مدرن و ایده‌ی شهرهای عمودی لوکوربوزیه، تعامل اجتماعی و زندگی واقعی شهر را از میان می‌برد. در نگاه او، خیابان‌های متنوع و زندگی محلی قربانی نظم هندسی شدند.

نقد فرهنگی و تاریخی: روسـی در The Architecture of the City (1966) معتقد بود که معماری مدرن با قطع پیوند خود از حافظه‌ی تاریخی، هویت مکان را نابود کرده است. برای او، شهر موجودی زنده و تاریخی بود، نه صحنه‌ای برای نمایش کارکرد.

نقد زیبایی‌شناختی: کالین رو و پیتر بلیک بر این باور بودند که ساختارهای مدرن لوکوربوزیه به رغم نظم و دقتشان، فاقد کیفیت شاعرانه و تجربه‌ی حسی‌اند. نظم ریاضی جایگزین روح فضا شده بود.

این نقدها نه‌تنها به اندیشه‌ی مدرنیسم بلکه به خود مفهوم «پیشرفت» در معماری نیز تردید وارد کردند. بااین‌حال، لوکوربوزیه در برابر این واکنش‌ها عقب ننشست؛ او مسیر فکری خود را بازتعریف کرد، و همین واکنش، نقطه‌ی آغاز تحول او از «ماشین زندگی» به «پاسخِ فضا» بود.

 (تصویر ۱ ویلا ساووا، ۱۹۳۱) ویکی‌پدیا - : نمای کلی از هندسه‌ی خالص و اصول پنج‌گانه‌ی لوکوربوزیه در یک بنای مسکونی، نماد اندیشه‌ی اولیه‌ی او.

واکنش معمار به نقد: از منطق ماشین تا معنا و تجربه؛ نکته‌ی برجسته در سیر حرفه‌ای لوکوربوزیه، شیوه‌ی مواجهه‌ی او با نقد بود. برخلاف بسیاری از معاصرانش که در برابر انتقادات مدرنیسم موضعی تدافعی گرفتند، او نقد را به‌مثابه فرصتی برای بازاندیشی در اصول خود پذیرفت. به تعبیر Curtis (1996) ، لوکوربوزیه از معماری به‌عنوان «فرایند تجربه‌ی درونی» سخن گفت؛ جایی که منطق ساخت باید با منطق احساس در تعادل باشد. او از دهه‌ی ۱۹۴۰ به بعد، از نظم مکانیکی فاصله گرفت و در جست‌وجوی نوعی «روح در ماده» برآمد. در نوشته‌های متأخرش، از جمله در Le Modulor (۱۹۴۸)، انسان را به مرکز نظام طراحی بازگرداند. او نوشت:

«اندازه‌ی انسان مقیاس جهان است؛ باید نسبت‌ها را نه از ماشین، که از بدن انسان گرفت».

بدین ترتیب، واکنش او به نقد، نه نفی گذشته بلکه گسترش و تعمیق آن بود. او از قانون مکانیکی، به قانونی انسانی رسید؛ از عملکرد به معنا، و از ساخت به تجربه.

 

تحلیل پروژه‌های شاخص و تحول دیدگاه؛

واحد مسکونی مارسی (Unité d’Habitation, 1945–1952)

[تصویر 2-1: نمای خارجی] fondationlecorbusier

[تصویر 2-2: پلان داخلی] -   Athome201

 

این پروژه که در مارسی فرانسه ساخته شد، پاسخی بود به بحران مسکن پس از جنگ جهانی دوم. بنا بر روی پیلوتی‌ها قرار دارد و شامل واحدهای مسکونی دوبلکس، فضاهای تجاری و پشت‌بام عمومی است. در نگاه نخست، حجم بتنی آن یادآور سازه‌های ماشینی است، اما در درون خود نشانه‌هایی از زندگی جمعی و پویایی انسانی دارد. درواقع، لوکوربوزیه در این اثر سعی کرد میان نظم هندسی و زندگی واقعی تعادل برقرار کند. به‌گفته‌ی Frampton (2007) ، واحد مسکونی مارسی «تلاشی است برای ترکیب سازه‌ی مدرن با روح اجتماع‌گرایی که از معماری سنتی فرانسه الهام گرفته است». فضاهای اشتراکی، خیابان‌های داخلی و بام‌باغ، نشانه‌هایی از عبور او از کارکردگرایی صرف به سوی معنا و تجربه‌اند.

 

کلیسای رونشان (Notre-Dame du Haut, 1950–1955)

[تصویر ۳: کلیسای رونشان] - sites-le-corbusier

رونشان نقطه‌ی عطف در مسیر فکری لوکوربوزیه است. فرم آزاد، دیوارهای ضخیم، نورگیرهای نامتقارن و سقف شناور آن به‌کلی از منطق ماشینی فاصله دارد. در اینجا دیگر خبری از شبکه‌ی دقیق پیلوتی‌ها نیست؛ فضا زنده و متأثر از نور است.  Curtis (1986) این اثر را «شاعرانه‌ترین مواجهه‌ی لوکوربوزیه با ماده» می‌نامد. در رونشان، نور نه فقط عنصری فیزیکی بلکه مفهومی معنوی است. در اینجا نقدها به بی‌روحی و خشک بودن آثار پیشین او، در قالب فرمی جدید پاسخ یافته‌اند؛ پاسخی که از جنس فکر است نه جدل.

 

سیستم مدولور (Le Modulor, 1948)

[تصویر ۴: دیاگرام تناسبات مدولور] - Dezeen

«مدولور» نتیجه‌ی تلاش لوکوربوزیه برای یافتن نظامی انسانی از اندازه‌گیری بود. او با الهام از بدن انسان و نسبت طلایی، مقیاسی را تدوین کرد که بتواند میان علم، ریاضی و حس زیبایی تعادل ایجاد کند. او خود می‌نویسد:

«معماری باید در خدمت انسان باشد، نه بالعکس؛ ماشین اگر به مقیاس انسان تنظیم نشود، انسان را می‌بلعد». (Le Modulor, 1948)

این پروژه درواقع، واکنش فکری او به تمام نقدهایی بود که به بی‌انسانی مدرنیسم وارد می‌شد.

 

بازتاب در معماری معاصر و مسئله‌ی مسئولیت معمار؛ امروزه، در قرن بیست‌ویکم، رابطه‌ی میان معمار و نقد دگرگون شده است. اگر در دوران مدرن، نقد می‌توانست محرک بازاندیشی باشد، در زمانه‌ی کنونی گاه تنها به واکنشی سطحی و رسانه‌ای تبدیل می‌شود. معماران، به جای گفت‌وگو با نقد، اغلب به دفاع از برند یا هویت شخصی خود می‌پردازند. به تعبیر Pallasmaa (2012) ، «در جهانی که سرعت بر تأمل پیشی گرفته، نقد دیگر ابزار تفکر نیست، بلکه آیینه‌ای است برای خودنمایی».

بااین‌حال، جوهره‌ی نقد همچنان در توان آن برای بیدار کردن حس مسئولیت نهفته است. معماری به‌مثابه عملی فرهنگی، همواره اثری اجتماعی دارد. هر بنا، پاسخی است به نیازها و ارزش‌های جامعه؛ و هر پاسخ، مسئولیتی را بر دوش معمار می‌گذارد. در این معنا، واکنش معمار به نقد، نباید صرفاً دفاع از فرم یا سبک باشد، بلکه باید بازاندیشی در نسبت اثر با انسان و محیط باشد؛ همان‌گونه که لوکوربوزیه در گذار از ماشین به معنا نشان داد.

 

قانون سوم نیوتن، استعاره‌ای دقیق برای درک رابطه‌ی نقد و معماری است: هر کنشی، واکنشی دارد. لوکوربوزیه با تفکر ماشینی خود، واکنشی جهانی در معماری برانگیخت؛ نقدهایی که بر او وارد شد، او را واداشت تا نه در رفتار، بلکه در اندیشه تغییر کند. از دل آن نقدها، معماری‌ای پدید آمد که در آن نور و ماده گفت‌وگو می‌کنند، و فضا از ماشین به معنا ارتقا می‌یابد. امروز نیز، معماری بیش از هر زمان نیازمند چنین گفت‌وگویی است. واکنش واقعی معمار به نقد، در رفتار نیست؛ در کیفیت فضایی است که می‌آفریند؛ فضایی که باید نه تنها به نیازهای عملکردی، بلکه به ارزش‌های انسانی و اجتماعی پاسخ دهد. در نهایت، مسئولیت معمار در برابر جامعه همان نیرویی است که نقد را از تقابل به تعامل تبدیل می‌کند. هر دیواری که بالا می‌رود، پاسخی است به پرسشی جمعی؛ پرسشی درباره‌ی چگونگی زیستن، در جهانی که میان ساختن و فهمیدن در نوسان است.

 

نویسنده: پویا مودتی | معمار و پژوهشگر حوزه معماری و انرژی

پوستر: ویکی‌پدیا

منابع

  1. Curtis, W. J. R. (1996), Modern architecture since 1900, (3rd ed.). London: Phaidon Press.
  2. Frampton, K. (2007), Modern architecture: A critical history, (4th ed.). London: Thames & Hudson.
  3. Jacobs, J. (1961), The death and life of great American cities, New York: Random House.
  4. Le Corbusier. (1923/2007), Vers une architecture, (F. Etchells, Trans.). Paris: Editions Crès. (Original work published 1923)
  5. Le Corbusier. (1948), Le Modulor, Paris: Editions de l’Architecture d’Aujourd’hui.
  6. Newton, I. (1687/1999), The Principia: Mathematical principles of natural philosophy, (I. B. Cohen & A. Whitman, Trans.). Berkeley: University of California Press. (Original work published 1687)
  7. Pallasmaa, J. (2012), The eyes of the skin: Architecture and the senses, (3rd ed.). Chichester, UK: Wiley.
  8. Rossi, A. (1982), The architecture of the city, (D. Ghirardo & J. Ockman, Trans.). Cambridge, MA: MIT Press. (Original work published 1966)

 

اصطلاحات تخصصی

 

1. Machine for Living - خانه به‌مثابه ماشین برای زندگی

2. Functionalism - کارکردگرایی

3. Modulor System - نظام مدولور (تناسبات انسانی در طراحی)

4. Pilotis - پیلوتی (ستون‌های آزاد در طبقه‌ی همکف بناهای مدرن)

5. Critical Regionalism - منطقه‌گرایی انتقادی

6. Phenomenology of Architecture - پدیدارشناسی در معماری

7. Spatial Experience - تجربه‌ی فضایی

8. Human Scale - مقیاس انسانی

9. Architectural Determinism - جبرگرایی معماری

10. Social Responsibility in Architecture - مسئولیت اجتماعی در معماری

11. Urban Fabric - بافت شهری

12. Architectural Discourse - گفتمان معماری

13. Typology - تیپولوژی (گونه‌شناسی معماری)

14. Rationalism in Architecture - عقل‌گرایی در معماری

15. Aesthetic Modernism - مدرنیسم زیبایی‌شناختی

16. Post-Critical Architecture - معماری پسامنتقد

17. Metaphor of Reaction - استعاره‌ی واکنش (در قیاس با قانون سوم نیوتن)

18. Human-Centered Design - طراحی انسان‌محور

19. Collective Space - فضای جمعی

20. Architectural Poetics - شاعرانگی در معماری

21. Material Expression - بیان مادی

22. Light as Architectural Medium - نور به‌مثابه رسانه‌ی معماری

23. Structural Rationalism - عقل‌گرایی سازه‌ای

24. Architectural Authorship - مؤلف‌بودگی در معماری

25. Formal Logic - منطق فرمی

26. Spatial Ethics - اخلاق فضایی

27. Architectural Criticism - نقد معماری

28. Reactionary Design Behavior - رفتار واکنشی در طراحی

29. Architectural Ideology - ایدئولوژی معماری

30. Spatial Dialogue - گفت‌وگوی فضایی

 


ارسال نظر


رویداد

کلیه حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ می باشد.