سمیه باقری: جای خالی فضاهای مناسب برای پیادهروی و دوچرخهسواری در اغلب کلانشهرهای ایران از جمله مباحثی است که به نظر میرسد، هنوز نگاهی جدی به آن نشده است.
پیادهروی در فضاهای شهری از آن دسته فعالیتهایی است که وابستگی و علاقهمندی شهروندان به شهر را شکل میدهد و امکان ایجاد فضایی انسانیتر را فراهم میکند اما سوال اصلی این است که این فضاها تا امروز چقدر توانسته متناسب با میزان جمعیت و خواسته جامعه رشد و توسعه پیدا کند.
این در حالی است که به نظر میرسد در دهههای اخیر و به دنبال گسترش شهرها، عناصر مختلفی چون حضور افراد پیاده در شهرها نادیده گرفته شده است. به نظر میرسد، تبدیل قارچ مانند شهرهای کوچک به کلانشهرها در ایران به حدی با سرعت همراه بود که عملاً زیرساختها نتوانستند همراه با این سرعت حرکت کنند. بر همین مبنا امروزه در شهرهای مختلف ایران به خصوص در کلانشهرهایی چون تهران، شاهد جای خالی فضاهای پیادهرو هستیم.
با وجود تمام این نقصها، طی حداقل پنج سال اخیر، شاهد هستیم که تبلیغاتها مردم را به سمت پیادهروی یا استفاده از دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه سالم سوق میدهد. اما سؤال اصلی این است که آیا صرفاً با تبلیغات و فرهنگسازی میتوان انتظار داشت که قشر عظیمی از شهروندان به این سمت سوق پیدا کنند؟
عدم تحرک و تعامل انسان معاصر به واسطه نوع زندگی موجود، از جمله مباحثی است که دولتهای مختلف را به فکر واداشته است تا از معماری و شهرسازی در راستای رفع این مشکلات استفاده کنند. در همین راستا بسیاری از کشورها، فضاهای مختلفی را برای تعاملات مردم در راستای پیادهروی، ورزش و دوچرخهسواری ایجاد کردند تا علاوه بر حفظ سلامت نیروی کار، اشتیاق و علاقه شهروندان را به واسطه ایجاد خاطرههای شیرین جلب کنند. بدیهی است که خاطره از جمله مباحث مهم در راستای ایجاد حس تعلق شهروندان به شمار میرود اما یقیناً این خاطرهسازیها صرفاً با رفت و آمد خودروها و حضور در ترافیک شهری ایجاد نمیشود بنابراین قطعا ایجاد فضای سبز و پیادهراهها یک نیاز جدی در عرصه زیرساختهای شهری است. با وجود اینکه سالهاست، جامعه معاصر ایرانی نیاز به افزایش فضاهای شهری را احساس کرده است اما شاهد هستیم که چنین فضاهایی نسبت به جمعیت موجود رشد چندانی نداشته است و حتی استانداردهای لازم در این عرصه نادیده گرفته شده است. به عنوان مثال مبلمان شهری نه تنها هنوز استاندارد لازم را برای گفتمان افراد به صورت چهره به چهره دارا نیست بلکه در بسیاری از نقاط شهر، عملاً مبلمانی نیز وجود ندارد.
نکته دیگر رشد آپارتماننشینی، کوچک شدن خانهها و از بین رفتن فضایی به نام حیاط در جامعه امروز ایران است. در دهه اخیر شاهد هستیم که آپارتمانسازی در ایران بیش از پیش رشد پیدا کرد و عملاً اقشار مختلف مجبور به زندگی در فضاهای بسته شدند اما با وجود ایجاد چنین روندی، که عملاً ارتباط مردم با آسمان و طبیعت را قطع کرد، فضاهایی که مردم بتوانند خارج از خانه در آن با طبیعت و یکدیگر ارتباط برقرار کنند، نادیده گرفته شد.
به نظر میرسد که رشد روند آپارتمانسازی در ایران، بیش از هر چیزی به نسل نوجوانان و کودکان آسیب رساند چرا که آنها را تبدیل به زندانیانی کرد که مجبور هستند در فضای بسته خانه، زمان خود را سپری کنند. این در حالی است که روانشناسان حضور در فضای باز، بازیهای کودکانه و تجربه محیط زیست و طبیعت را عنصر مهمی در رشد شخصیت و زندگی کودکان میدانند، اما این جای خالی نه تنها در جامعه ایرانی پر نشده است، بلکه زمینه اعتیاد این قشر جوان را به تکنولوژیهای موجود و تبلیت و موبایل را فراهم کرده است.
بدیهی است که پیادهروی کردن در پیادهروهایی که عملاً متعلق به موتورسوارهاست و سطحی ناهموار و پوشیده از چاله دارد، انگیزهای برای مخاطب باقی نمیگذارد و گزینهای نیست که بتوان با فرهنگسازی پیش روی مردم قرار داد. در تمام دنیا ایجاد پیاده راهها منوط به راهی مناسب، درختانی دارای سایه سار و فضایی جذاب به لحاظ بصری است که به نظر میرسد عملاً در کلانشهری مانند تهران تنها یک درصد فضاهای شهری دارای این خصایص هستند و عملاً 99 درصد باقی مانده جامعه باید، رفت و آمد با ماشین را به همه چیز ترجیح دهند یا مشکلات پیادهروی در خیابانهای پر چاله و چوله را بپذیرند!
هنر آنلاین