ارتباط دانش شهرسازی و مفهوم زندگی شبانه شهری، موضوع جدیدی را در شهرها شکل میدهد که از آن به عنوان «منظر شبانه شهری» یاد میشود. مفهومی نسبتاً جدید که چند سالی است در طراحی، مدیریت و برنامهریزی شهری مورد توجه متخصصان، مدیران و منتقدان حوزه شهری بوده است. در این ویژهنامه به سراغ دکتر کامران ذکاوت، عضو هیئت علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی، رفتهایم تا با بررسی مفهوم منظر شبانه شهری، نقشی که طراح شهری در ارتقا زندگی شبانه میتواند بازی کند را مورد مداقه قرار دهیم.
عرصه های عمومی به عنوان بستر حضور مردم
قبل از پرداختن به مفهوم منظر شبانه شهر، بهتر است به موضوع کلیدیتر، یعنی عرصههای عمومی به عنوان بستر حضور مردم در شهر اشاره شود.
شهر مدرن در گذار به شهر پسامدرن دگرگونیهای بنیادینی را به خود دیده است، که در رأس آن پدیده پیادهرهواری1 قرار دارد؛ پدیدهای که لازمه آن دگرگونیِ نظام حملونقل است. شهر مدرن جهت تسلط و حرکت اتومبیل طراحی شده و شهر پسامدرن به منظور حضور انسان پیاده در فضای شهری تدبیر شده است. عرصه عمومی بنیان شکلگیری شهر پسامدرن و تبدیل فضا به مکان شهری است که طی آن زندگی در شهر معنا مییابد و فضای شهری زیستپذیر، سرزنده و فعال میگردد. یکی از ابعاد زیستپذیری شهر زندگی شبانه و شهر 24 ساعته است. بنابراین پیشنیاز معنابخشی به منظر شبانه شهر تحقق شهر پیادهرهوار در بستر نظام عرصههای عمومی است.
یانگل برای فعالیت سه گونه تعریف دارد: فعالیت اجباری، فعالیت اختیاری، فعالیت اجتماعی. فعالیت اجباری فعالیتی است که مردم جهت انجام کاری انجام میدهند، به طور مثال رفتن از منزل به محل کار و بالعکس؛ در نتیجه حضور مردم هم در شهر به دلایل این ارتباط و فعالیت است، که یک فعالیت اجباری محسوب میشود. فعالیت اختیاری فعالیتی است که آگاهانه و به منظور حضور در محیط شکل میگیرد و مردم میآیند که در فضا باشند. در این رابطه یانگل کیفیت فضا را مطرح میسازد و معتقد است که در فعالیت اجباری کیفیت فضا مطرح نیست و انتخاب مسیر بدون توجه به کیفیت آن صورت میگیرد. لیکن در فعالیت اختیاری کیفیت فضا بسیار مهم است. یعنی اگر فضا مطلوب نباشد فعالیت اختیاری در فضا اتفاق نمیافتد، همینطور فعالیت اجتماعی. چراکه فعالیت اجتماعی هم اختیاری است و هم به واسطه آن ارتباطات اجتماعی برقرار میشود.
بنابراین تعریفی که از فضای شهری مطرح میشود اینگونه است که بستر شهر صرفاً برای آمدوشد نیست بلکه برای حضور مردم و مراودات اجتماعی است. همانند جایگاه اتاق نشیمن در فضای خانه، عرصه عمومی نیز فضای استفاده جمعی در شهر است. در نتیجه عملکرد و فعالیت در فضا هم جایگاه ویژهای دارد و ماهیت عرصه عمومی هم معنا و مفهوم جدیدتری پیدا میکند و به منظور رخداد فعالیت اختیاری یا اجتماعی، فضا باید بسترسازی شود. برای این کار دانش طراحی شهری وارد عمل میشود تا شهر را قابل زیست و قابل زندگی نماید.
دانش شهرسازی رویکردهای مختلفی را در واکنش به چالشهای شهری اتخاذ نموده است که نمونه متأخر آن، رویکرد «نوزایی شهری»1 است. چالش کلیدی این رویکرد، عمدتاً مرگِ مرکز شهر است. در شهرهای اروپا به خاطر اینکه سکونت و فعالیت از مرکز شهر خارج شده و عمدتاً تنها فعالیتهای اداری در آن باقی مانده که آنهم صرفا در ساعت کاری وجود دارد، عملاً شهر تعطیل میشود. این رویکرد به دنبال راهکارهایی برای مواجهه سازنده با این چالش است. هدف نوزایی شهری آن است که شهر دوباره قابل زیست شود و ترفندهایی را ارائه میکند تا شهر دوباره برای حضور مردم و زندگی روزمره فعال شود. در این راستا انتظامبخشی به عرصههای عمومی و پاسخگویی نیاز مردم در فضای شهری مهمترین بخش از اقدامات است. اکنون نیاز مردم حضور در فضای اجتماعی است. فضای شهری بعد از ساعت کار و فعالیت روزانه، لازم است جنبه فراغتی پیدا کند و به نیازهای اجتماعی مردم پرداخته شود. بنابراین شهرها میروند که عملکردهای دیگری را در فضای شهری به مردم ارائه دهند، عملکردهایی که قبلاً وجود نداشته و جدیداً مطرح میشود. اینها همه تحولاتی است که در فرآیند شکلگیری شهر پسامدرن اتفاق میافتد و بستر حضور مردم را فراهم میسازد.
پهنه های ویژه شبانه
عملکردهای مکانیکی شهر مدرن، مرگ، زندگی و فعالیت پس از ساعات کاری از چالشهای بارز است. اگر قرار است که زندگی و فعالیت به عرصه عمومی و فضای شهری بازگردد، درست از همان ساعاتی آغاز میشود که سابقاً شهر تعطیل میشد. اکنون شهر میخواهد دوباره فعال شود. و این زمان در برخورد با ساعات تاریکی است، در نتیجه باید با یک رویکرد نوین رونق عملکرد و فعالیت شهر در شب بسترسازی شود.
وجود هر گونه نور و روشنایی در تاریکی شب، خود به منزله نوید زندگی است و شرط لازم برای حضور فعالیت است. روشنایی مغازهها، خیابان و فضای شهری در شب مظهر سرزندگی است. ویترینهای روشن در تاریکی شب به روشنایی و سرزندگی محیط و فضای شهری یاری میدهد، و یک لایه شفاف برای نفوذ دید به داخل جدارههای شهری را برای عابر پیاده فراهم میسازد. بویژه چنانچه محیط شفاف درون مغازه و جداره حاوی زندگی و حضور فعالیت انسانی هم باشد. اصولاً بدنه فعال و برِ فعال نورانی عامل شکلگیری منظر شهری شبانه است. نورانی بودن و شفافیت فعالیتهای داخل جدارههای شهری عرصه عمومی شبانه را قوام میبخشد. شهر 24 ساعته به معنای بسط بازه زمانی حضور زندگی و فعالیت در فضای شهری تا پاسی از شب، بستر توسعه صنعت گردشگری شهری است. شهر 24 ساعته برای شاغلین فعال در ساعات کاری روز فرصت تفرج در فضای شهری را پس از زمان کار روزانه ایجاد مینماید، این فرصت را فراهم میسازد که مراودات اجتماعی از داخل خانهها به فضای شهری منتقل شود. افزایش بازه زمان فعالیتی علاوه بر کمک به رونق اقتصاد و اشتغال به مردم این امکان را میدهد که ارتباطات اجتماعیشان را در شب و در فضای شهری برقرار سازند.
بنابراین دستیابی به چشمانداز منظر شهری شبانه نیازمند مدیریت و سیاستگذاری است. سیاستگذاری در حمایت از حضور و چیدمان فعالیتهای جدید، ویژه و متفاوت در عرصه عمومی و فضای شهری. شکلگیری منظر شهری شبانه تنها محدود به شکلگیری جداره و برِ فعال در فضای شهری نیست، لازمه آن وجود پهنه ویژه عرصه عمومی فعال در شب است که کاربریهای خاصی در آن به حضور فعالیت در شب دامن میزنند، مانند وجود فعالیتهای هنری، تفریحی، گردشگری، هتلها، سینماها، رستورانها و پهنههای سکونتی که مشوق سکونت اقشار جوان است. به طور مثال وجود یک خوابگاه دانشجویی در یک منطقه، محیط را در شب روشن و سرزنده نگاه میدارد.
درواقع منظر شهری شبانه نیازمند یک نگاه نوین و وجود سیاستهای شهری حامی آن است. لازم است حضور برخی فعالیتهای محرک زندگی شبانه حمایت شوند. فعالیتهایی که مردم در زمان فراغت بتوانند به آن مراجعه نمایند. لازم است زمان فعالیت برخی کاربریها چون بانک، کتابخانه، موزه وسینما متفاوت و بیشتر باشد. این رویکرد ایجاب میکند که نظام فعالیت در پهنههای ویژه سیاستگذاری شود و چیدمان جدیدی از فعالیتها در فضای عمومی مورد توجه قرار گیرد. چنانچه هدف رونق گردشگری شهری و احیای صنعت توریسم باشد، ضروری است زمان استفاده از فعالیتها مدیریت شود و لازم است زمانهایی برای فعال نمودن بعضی از فعالیتها انتخاب شود که مردم کار ندارند و میتوانند از آنها استفاده نمایند؛ به طور مثال فرهنگسراها، کانونهای فرهنگی، موزهها، و کتابخانهها که میتوانند تا دیرهنگام فعال باشند و این کمک میکند که آمدوشد هم در شهر فعال شود. چنانچه قرار باشد بازه زمانی پهنههای ویژه شهر افزایش یابد، نیاز است که سیاستهای زمان فعالیت و عملکردهای شهری هم مدیریت گردد، آنها خود میتوانند مولد سفر و عامل حضور و فعالیت مردم در محیط شبهنگام شوند. از سوی دیگر پدیده گردشگری شهری که مخاطب آن عمدتاً شهروندان بومی هستند تا گردشگر غیر بومی، داخل محورهای پیادهای شکل میگیرد که دارای تنوعی از عملکرد و فعالیتهای تفریحی و تجاری مانند رستورانها، کافیشاپها، بوتیکها، برندها، سینما، تئاتر و غیره میباشند. در این راستا وجود تبادل بیرون و درون عملکردهای شهری خود یک کیفیت محسوب میگردد که در طراحی شهری به آن «تبدیلپذیری»2 گفته میشود. تبادل فعالیتهای درونی کاربریهایی همچون رستورانها و کافهها در فضای بیرون و در بستر نور و روشنایی، عرصههای عمومی را به وجود میآورند که زندگی شبانه را رونق میبخشد.
محورهای مختلط گردشگری بستر حضور مردم و برقراری روابط اجتماعی هستند. این پدیده «پرسهزنی»3 شهری است که مردم جهت نگاه به ویترینها (ویتریننگاهی)4 میآیند تجمع میکنند، تبادل نظر میکنند، آشناییهای جدید شکل میگیرد، فعالیتهای هنری در فضای شهری انجام میشود، عرضه خدمات در فضای شهری صورت میگیرد به طوری که شور و حال زندگی در فضای شهری شکل میگیرد. کلیه این شرایط بستر منظر شبانه شهر است.
پهنه ویژه زندگی فعال شبانه متشکل از یک سازمان فضایی ویژه است، سازمان فضاییای که حاوی ارتباط و انتظام بین فعالیتها و عناصر کلیدی، شاخص و نشانهای این پهنه است که برای مردم قابل ادراک هستند. اما این درک از انضباط فضایی در شب مربوط به یک منظر شبانه ویژه است. نورپردازی به این سازمان فضایی فرصتی است که مناظر نامطلوب شهر در تاریکی بماند، عناصر و نمادهای استراتژیک که لازم است برجسته گردند نورپردازی شود، و عناصری که هویت شهر را میسازند نشانههای شهری، ساختمانهای کلیدی و هویتمند، میراث فرهنگی شهر برجسته و نورانی شوند. اکنون این نشانههای شهری ضمن اینکه به مسیریابی کمک میکنند، انضباط فضایی نوینی را در شب برقرار میسازند.
پایداری پهنه فعال شبانه وابسته به وجود دسترسی همگانی است. این پهنه قلب شهر پیادهرهوار است که لازمه قوام آن حمایت یک نظام حملونقل عمومی است که تا دیرهنگام فعال باشد خطوط ویژهای در پهنههای ویژهای از شهر که حاوی زندگی شبانه است، آمدوشد نمایند؛ این مهم لازمه تداوم زندگی در این پهنه است.
این عرصهها و پهنههای شهر، عمدتاٌ پهنههای پیادهرهوارند و اتومبیل در این مراودات جایی ندارد. پس مانند فعالیت سیاستگذاری، نظام حملونقل عمومی هم به زندگی در این پهنه کمک میکند. بنابراین اکنون صحبت از یک پدیده نوین در عرصه فعالیت شهری به نام پهنه فعال شبانه است که در آن از تمام شهر صحبت نمیشود و به لحاظ محدودیت عملکرد و فعالیت مورد نیاز، امکان گستردگی و تعمیم این فعالیت به تمامی سطح شهر وجود ندارد. در نتیجه صحبت راجع به یک پهنه ویژه است که اختصاص به امر گردشگری شهری دارد. لیکن تحقق پهنه فعالیت شبانه مستلزم حمایت و برنامهریزیهای شهری است. به عبارت دیگر برای تحقق این پدیده که نیاز جامعه شهری جدید است باید در نظام برنامهریزی شهری تغییر و تحول ایجاد و سیاستگذاری جدیدی اعمال شود. یکی از الزامات این تحقق مانند کلیه فعالیتهای پیادهرهوار وجود نظام دسترسی و سیستم حملونقل عمومی ویژه شبانه است. از دیگر ابزار و الزامات شکلگیری مکان شبانه، ایجاد روشنایی، محیط نورانی و نورپردازیشده است که زندگی و فعالیت را میسر سازد.
بنابراین همانگونه که اشاره شد، بسیاری از عملکردها و فعالیتها در این پهنه باید به گونهای تدریجی سیاستگذاری و متحول شوند. در این راستا فعالیتهایی جایگزین میشوند که با سایر عملکردها در این پهنه سازگار باشند و تا پاسی از شب بتوانند پذیرای زندگی و سرزندگی در محیط باشند. همچنین کانونهای جذب جمعیت مانند سکونتهای فعال شهری، هتلها و... در این پهنهها به گونهای مستقر میشوند که به حضور مردم در فضای شهری دامن بزنند.
نمونه موفق در این خصوص مرکز شهر ایروان است که پهنه فعال شبانه نسبتاً موفقی سازماندهی شده است. در ایروان با ترفندهای مختلفی نور و فعالیت باهم ترکیب شدهاند: دریاچهای که با فوارههای نورانی و با رقص نور و آب سرزندگی را به محیط داده است؛ محورهای گردشگری شهریِ مختلط که اتصال کانونها را با یکدیگر برقرار نموده و با یک مدیریت خوب در قلب پهنه فعال گردشگری قرار گرفتهاند. موفقیت این مجموعه بدین لحاظ است که زندگی شبانه در یک کانون اتفاق افتاده؛ اگر این پهنه در سطح شهر پراکنده شود، ممکن است که این مراودات به این صورت انجام نشود.
حمایت نظام حملونقل عمومی و حضور کانونهای تبادل سفر و کانونهای ایستگاهی و لنگرگاهی در جاری شدن حرکت و زندگی در این پهنه از جایگاه ویژهای برخوردار است. مراکز ایستگاهی (TOD) کانونهای زندگی شبانه هستند. به عبارت دیگر کانونهای ایستگاهی ضمن اینکه خود حاوی کار و اشتغال و اسکان هستند، فعالیتشان میتواند به صورت شبانهروزی تداوم یابد و زندگیبخش شود، و در عین حال عامل جابجایی و تحرک شبانه باشند. کانونهای (TOD) مبدأ و مقصد سفرهای پیاده هستند و ساکنین هنگام بازگشت به خانه بسیاری از خریدها و نیازهایشان را هم در همین کانونها تأمین مینمایند.
فضاهای عمومی تهران در شب
در کشورهای در حال توسعه که شهرها هنوز فرآیند تحول شهر مدرن را طی نکردهاند و فرآیند مشارکت مردم در خلق کیفیت در فضای شهری نیز هنوز آغاز نشده است، کیفیت و زندگی در فضای شهری بهگونهای اتفاقی و وابسته به تشخیص و ابتکار مدیریت شهری است. به عبارت دیگر مشارکت مردم در طرح مطالباتشان و پاسخگو بودن مدیریت شهری به خواست مردم به صورت یک دیالوگ متقابل صورت نمیگیرد. فرآیند تبدیل عرصه عمومی در تهران نیز بسیار اتفاقی شکل گرفته و یا اصلاً شکل نگرفته، به طوری که مکانهایی به صورت پراکنده پیادهراهسازی شده است مانند مرکز شهر، اطراف بازار و غیره. این اقدام که مسیر عابر روی اتومبیل بسته شود و کف آن سنگفرش گردد، بهتنهایی نمودی از یک شهر پیادهرهوار نیست، و لازم است عملکرد و فعالیتی با رویکرد متفاوت در نظام عرصه عمومی برای این منظور سیاستگذاری شود. به طور مثال در محیطهای محدودی که پیادهرو مناسب دارند رستورانها تبادل محیطی نسبتاً مطلوبی را با فضای بیرون برقرار نمودهاند و یا مکانهایی که امکان نشستن و قرار دادن صندلی در عرصه عمومی فراهم شده و یا کیفیت عرصه عمومی و ایمنی و امنیتشان در مقابل حرکت موتورسیکلت در پیادهرو تأمین گردیده، مورد استقبال مردم قرار گرفته و فضاهای فعال و سرزندهای شکل گرفته است. مصداق بارز این حضور زندگی شبانه در ارتباط با رستورانها، در خیابان نیاوران است. از سویی دیگر به لحاظ اینکه توسعه متناسب حملونقل عمومی صورت نگرفته، استفاده از فضاها در شب صرفا بصورت سواره و کاملا پراکنده است.
افزون بر این پیادهراههایمان نیز تجهیز نیست و بخصوص در شب نورپردازی مناسب ندارد. همهشمول نیست و سالمندان حضورشان در این فضاها در خارج از زمان روشنایی دوشوار است. مجموعه این موضوعات سبب شده که شکلگیری منظر شبانه در تهران به کانونهای پراکنده اختصاص داشته باشد که به مردم بصورت خودجوش تسهیلات دادهاند. بنابراین پهنه شبانه فعالی که اشاره شد وجود ندارد، و این لکههای پراکنده در شهر هم پاسخگو نیاز شهروندان نیست. شهروند تهرانی واقعاً این نیاز و درخواست را از محیط شهری دارد، ولی پاسخ نگرفته و اقدامات پراکندهای هم که صورت گرفته در رابطه با تجهیز یک چنین پهنههایی نیست و یک پهنه مختلط گردشگری برای این کار تجهیز نشده، یا اساساً حمایت حملونقل عمومی در این محلها صورت نگرفته است.
سخن آخر
در دانش طراحی شهری نورپردازی و روشنایی فضای شهری در شب موضوعی است که نیازمند اشراف به اصول و اهداف ویژه، به عنوان راهنمای موضوعی، است. برای نورپردازی فضای شهری اصل بر آن است که فضای شهری به گونهای روشن شود که منابع نوری قابل رویت نباشند؛ ساختمانهای خوب روشن باشند و نور کافی به آنها پرداخته شود، با این حال منبع نوری برای ناظر قابل رویت نباشد. در این روش ضمن مواجهه با موضوع، دریافت سیمای شهری نیز در شب میسر میگردد. نورپردازی نشانههای شهری در شب، سازمان فضایی را شاخص و قابل تشخیص میسازد. لیکن علاوه بر نورپردازی، ایجاد پهنه ویژه گردشگری مستلزم وجود چیدمان فضایی، عملکردی، و کالبدی همساز با اصول و نیازهای زندگی شبانه شهروندان شهری چون تهران است. در پایان باید گفت مهمترین رسالت طراحی شهری در شهر پسامدرن آن است که بتواند با آرایش نظام عرصه عمومی، آرایش زندگی شبانه و فعالیت شبانه را شکل دهد. ساماندهی عرصههای عمومی یعنی تبدیل فضای شهری به مکان شهری، ایجاد فعالیت در فضا، برنامهریزی فعالیت در فضا، توجه به ابعاد معنایی این فعالیت، فعالیتهای اجتماعی و سیماآرایی محوطه و منظر در این محیط و از همه مهمتر، شیوه نورپردازی این محیط.
منبع:زیبا سازی شهرداری تهران