حرم مطهر رضوی نمایشگاهی مصور از فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی است که چشم نوازترین هنرهای اصیل را می توان مشاهده کرد.
به گزارش پایگاه " اخبار معماری " ، حرم مطهر رضوی نمایشگاهی مصور از فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی است که زیباترین و چشم نوازترین هنرهای اصیل و سنتی از جمله هنر کاشی کاری را در صحن و سرای این بارگاه معنوی می توان مشاهده کرد. کاشیهایی زرینفام، معرّق، معقلی، هفترنگی و زیررنگی با نقوش مختلفی از شمسهها و نیم شمسهها، ترنجها و سرترنجها، اسلیمی ها و ختایی ها تا نقوش هشت، شش و چهار گوش، گلدانی، ستارهای، ناودانی و... جلوه بصری خاصی به حرم بخشیده و معنویت این مکان نورانی را دوچندان کرده اند. به بهانه سالروز تاسیس شرکت کاشی سنتی قدس رضوی نگاهی اجمالی به کاشی های موجود در صحنهای بارگاه منور رضوی داریم.
کاربرد کاشی در معابد و مکان های مذهبی به هزاره دوم پیش از میلاد برمی گردد؛ یعنی زمانیکه برای اولین بار از خشت های لعاب دار در معابد استفاده شد. پس از آن به دوره هخامنشی، ساسانی و اسلامی می رسیم که در هریک از این دوره ها، کاشی هایی با نقوش و رنگ های خاص داریم. در دوره اسلامی، هنر در همه زمینه ها به اوج عظمت، اهمیت و زیبایی خود رسید؛ زیرا وقتی هنر اصیل و گرانبهای ایرانی با فلسفه و حکمت اسلامی درآمیخت به صورت یک هنر فاخر درآمد و در مکان های مذهبی از جمله در مساجد و بقاع متبرکه و جاهای دیگر استفاده شد که جمع این نوآوری ها را در کاشیکاری های حرم مطهر امام رضا (ع) می بینیم.
اوج هنر کاشیکاری حرم مطهر در دو مکتب جداگانه متجلی می شود؛ نخست هنرکاشیکاری دوره تیموری و صفوی که آن را در صحن انقلاب اسلامی و مسجد گوهرشاد می بینیم. دوم هنر کاشیکاری دوره قاجار که در صحن آزادی یا همان صحن نو به کار رفته است و هر یک دارای ویژگی های متفاوتی است.
هنر مهم کاشی کاری دوره های تیموری و صفوی که در صحن انقلاب اسلامی و مسجد گوهرشاد به خوبی نمود یافته، استفاده خاص و نمادین از کاشی است به طوریکه بهشت را برای ما تداعی می کند؛ در این کاشی ها از رنگ های درخشان خاصی در زیبا جلوه دادن فضاها و روی دیوارها استفاده شده، همه کاشی ها در دوره تیموری و صفوی زمینه لاجوردی رنگ دارد که نماد آب است و برگ ها و برخی از عناصر نقش ها هم بیشتر آبی رنگ بودند یعنی لاجوردی یا آبی و فیروزه ای.
از آنجایی که در دوره تیموری و صفوی هنرمندان حکیم بودند و علوم گوناگون از جمله فلسفه و منطق، ریاضی و همچنین با زبان رنگ ها آشنایی کامل داشتند، میخواستند با کاربرد این رنگها بهشت را در صحن های حرم مطهر تجسم بخشند. دوم اینکه با رنگ های آرام خاص معنوی مثل آبی و فیروزهای و لاجورد در واقع آسمان و آب را تداعی کنند. نقوش روی این کاشی ها نیز شامل موتیف ها و تزئینات خاصی است که هم جنبه عرفانی و هم جنبه جهانی دارد؛ مثل اسلیمی ها و گل و برگ ها و نقوش نمادین برخی از حیوانات که ریشه در اسطوره ها دارند.
اما اتفاق مهم دیگر دوره تیموری و صفوی که آن را از دوره قاجار متمایز کرد، کاربرد کاشی معرق بود. کاشی معرق فناوری بود که برای اولین بار در مسجد جامع زوزن در سال ۶۱۷ هجری قمری ابداع شد. کاشی معرق از گران ترین، مرغوب ترین و زیباترین نوع کاشی بود و این حسن را داشت که با آن هیچ فضایی خالی از نقش نمی ماند؛ یعنی با چیدن قطعات ریز و کوچک کاشی معرق در رنگ های مختلف، کاشی کاران می توانستند تمام گوشه ها، زوایا و حرکت های منحنی را پر کنند. این امکان با کاشی مسطح یا خشتی اصلا میسر نبود. ما بهترین نمونه های کاشی معرق را در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد و صحن انقلاب می بینیم.
در صحن انقلاب اسلامی نقوش اسطورهای عجیبی به چشم می خورد؛ مثل نقش شیر، اژدها، مار، پرندگان و خورشید به شکل های مختلف که همه برگرفته از اسطوره های تاریخی ماست. این مسئله مرهون آگاهی و دانش هنرمندان و معماران ما به اسطوره ها بود. نقش اژدها در صحن انقلاب با جهان هستی و خلقت جهان هم ارتباط دارد و مفهومی مینوی پیدا می کند. هنرمندانه ترین نقوش اژدها را در دو غرفه در دو طرف ایوان ساعت، پس از ورودی صحن انقلاب می بینیم که دو اژدها به هم پیچیده اند. اژدها در اسطوره ها خالق جهان آفرینش و نگهدارنده گنج های پنهان است؛ گنج پنهان حرم مطهر رضوی هم حضرت رضا (ع) هستند.
در ایوان شرقی نقارخانه دو شیر را در حال از بین بردن یک دیو می بینیم؛ تجلی شیر به شکلهای مختلف است: تجلی آسمانی، خورشید. تجلی زمینی حیوان شیر، تجلی معنایی رنگ شیر و تجلی نور و حتی نماد یکتا، ایزد و مهر را هم دارد. نبرد شیر و گاو نیز در دو جای دیگر از صحن انقلاب دیده میشود. اصل این نقش در تخت جمشید است. شیر نماد سفیدی، خورشید، نور و گرما، روشنایی و ایزد مهر و گاو، نماد ابر و سیاهی و زمستان و سرما است. در تخت جمشید،تسلط شیر بر گاو، غلبه گرما بر سرما، روشنایی بر تاریکی و تحویل سال را نشان میدهد.
صحن آزادی یا نو، از سال ۲۲۴ تا سال ۲۲۷ هجری قمری، در زمان فتح علی شاه قاجار ساخته شد. پس کاشی های این صحن متعلق به دوره قاجار است. همه چیز در این دوره تغییر می کند. رنگ زمینه در صحن انقلاب لاجوردی و آبی است که در اینجا تبدیل به زرد و قرمز میشود که دو رنگ کاملا نامناسب برای فضای حرم است؛ چرا که رنگ ها زبان و پیام دارند. مثلا زرد رنگ بیماری و قرمز رنگ خون است و برای یک مکان معنوی مناسب نیست. سبک نقاشی این دوره که روی کاشی های صحن آزادی جلوه گر شده رئال و واقع گرایی است مثل درختان میوه؛ حتی گاهی نقوشی را در این صحن می بینیم که به هیچ وجه با حرم مطهر همخوانی ندارد؛ در واقع هنرمندان دوره قاجار زبان عرفان را به فراموشی سپرده اند.
از کاشی معرق هم در این صحن خبری نیست و کاشی ها خشتی و هفت رنگ هستند که یا به کمک میخ آن ها را به دیوار نگه داشته اند یا طوری وصله و پینه کرده و به شکل نامناسبی کنار هم چیده اند. در حالیکه اسلیمیهای صحن انقلاب از خاک نمیروید از داخل یک گل میروید، یعنی از سرشاخه یک اسلیمی دیگر می روید و این نشانه بی انتهایی جهان، پیچیدگی انسان، تعالی خواهی و تکامل انسان و حرکت او به سمت خدا است. ولی چنین مفهومی را دیگر در دوره قاجار یعنی کاشی های صحن آزادی نمی بینیم، بلکه اسلیمی یا از داخل گلدان یا از پشت توده خاک بیرون آمده است. نقش اژدها هم در این صحن کاملا تقلیدی است و حکمت کاربرد آن مدنظر هنرمند نبوده، زیرا معماران دوره صفوی و تیموری حکیم بودند و دانش آنها در هنرشان نیز تجلی می کرد. ولی هنرمندان دوره قاجار دانش اندکی داشتند و بیشتر تحت تاثیر هنر غرب بودند.
دیوارهای اطراف روضه منوره به ارتفاع ۹۲ سانتیمتر با کاشی سنجری تزئین شده که مربوط به اوایل قرن هفتم هجری قمری است. این کاشیها بخشی از اِزارههای دو متری دیوارهاست؛ اِزار یا اِزاره در معماری به معنی بخش پایینی دیوارهاست که به کف زمین متصل میشود. این کاشیهای ممتاز و نیز کتیبه اطراف جبهه خارجی در پیش روی مبارک، در رواق دارالحفاظ، از شاهکارهای بی نظیر و از قدیمیترین کاشیهای عهد اسلام است. این کاشی ها بسیار زیبا و ظریف و در رنگ قهوهای، فیروزهای بسیار زیبا، لاجوردی و سفید هستند. اشکال این کاشیها هندسی است و تفاوت شاخصی با بیشتر کاشیهای دورههای بعدی و حتی سایر کاشیهای حرم دارد. برخی به اشتباه تصور می کنند که این کاشی ها مربوط به دوران سلطان سنجر سلجوقی است؛ حال آنکه سنجر از القاب سلطان محمد خورازمشاه هم بوده و چند نفر دیگر از خوارزمشاهیان هم لقب سنجر داشته اند.
در کاشی کاری دوره معاصر به طرزی آشکار از طرحها و شیوههای سایه پردازی و گل فرنگیهای قاجاری پرهیز شده و در عوض پایبندی به سبک و سیاق دوره صفوی مشهود است. نماهای صحن جمهوری اسلامی، قدس و جامع رضوی غالباً با کاشی معرق پوشش یافته و بر روی سردر ایوان جنوبی صحن آزادی، بخش دیگری از کاشی کاری معرق با طرحهای نوین اجرا شده است. از کاشی با طرح گل و بوته (گل فرنگ) به شیوه معاصر هم در فضاهای محدودی از قبیل ورودیهای حرم مطهر استفاده شده است.
در مجموع در دوران معاصر، هنر کاشی کاری به عنوان تزئین غالب در معماری فضاهای بیرونی و نماهای خارجی بناها شناخته میشود؛ در نماهای داخلی رواقهای جدید دارالولایه، دارالحجه، دارالهدایه و فضاهای داخلی کتابخانه مرکزی بیشتر از گچ بری آینه کاری و نقاشی استفاده شده است.
منبع:باشگاه پژوهشگران جوان