یک معمار و کارشناس میراث فرهنگی با بیان اینکه ایجاد حریم فیزیکی دور تئاتر شهر نوعی عوامفریبی است چون دیوار، بزه را از بین نمیبرد،میگوید برای رفع مشکلات اطراف تئاتر شهر نباید نگاه بسته داشت و به جایش باید یک جریان اجتماعی به راه انداخت.
به گزارش پایگاه " اخبار معماری " به نقل از ایسنا، مدتی است ماجرای ایجاد حریم و حصاری برای تئاترشهر بیش از گذشته جدی شده، چون گفته شده بود تا پایان سال این کار انجام خواهد شد. در این باره در کنار پیگیری مدیران تئاتری، مدیران میراث فرهنگی هم موافقت و همراهی خود را اعلام کردهاند و با وجود اینکه شنیده میشود مدیران مربوط در شهرداری هم با این قضیه همراه هستند، اما در شورای شهر مخالفتهایی با اجرایی شدن طرح ایجاد حریم در اطراف ساختمان تئاتر شهر ابراز شده است.
در این راستا بسیاری از هنرمندان صاحبنام تئاتری نیز بر ضرورت انجام این کار تاکید دارند، چرا که مدیریت شهری یا انتظامی تاکنون نتوانسته انتظارها را در اطراف این مجموعه فرهنگی و تاریخی برآورده کند و به همین دلیل علاوه بر تجمع عجیب و غریب دستفروشان در نزدیکی محوطه تئاتر شهر که منظرهای زشت را ایجاد میکند، اتفاقهایی همچون قمه کشی و دزدی و کیفقاپی هم بر وخامت وضع این محل افزوده تا جایی که خیلی از هنرمندانی که به تئاتر شهر رفتوآمد میکنند بارها از نبود امنیت بویژه شبها که معمولا زمان پایان اجراهاست، گلهمند بوده و هستند.
بنابراین از آنجا که تاکنون این شرایط تعییر نکرده، هنرمندان و مدیران تئاتری همنظر شدهاند که ماجرای حریم دور تئاتر شهر عملی شود تا دستکم خود این ساختمان و تردد در آن با آرامش و امنیت همراه شود.
اما اظهارات تئاتریها در چند وقت اخیر برای تاکید بر انجام شدن این کار، در میان معمارها وکارشناسهای شهرسازی و نیز میراث فرهنگی مخالفانی دارد که معتقدند ایجاد حریم سادهترین و "گولزنندهترین" راهی است که برای رفع معضلهای اطراف تئاتر شهر میتوان انجام داد.
در این باره بهروز مرباغی - معمار و کارشناس میراث فرهنگی - که خودش مدتهاست در محله اودلاجان تهران به مرمت خانههای قدیمی و راهانداختن جریان زندگی و کار در آنها مشغول است، در تماسی با ایسنا نسبت به برخی گفتههای هنرمندان و اصرار بر ایجاد حریم واکنش نشان داد.
این عضو انجمن مفاخر معماری ایران با تاکید براینکه «اینجا، موضوع مبانی نظری در میان است» گفت: تازگیها، بحث «حریم» برای تئاتر شهر مطرح شده و هنرمندان ارجمند کشور طی اظهاراتی، فعلا و عموما، بر ضرورت ایجاد حریم بر دور این عمارت زیبا علاقه نشان میدهند. البته، این «حریم بستن» را با ادبیاتی مطرح میکنند که ظاهرِ محکمهپسند دارد و مثلا استاد نصیریان - به نقل از روزنامه اعتماد - میفرمایند که «محوطه پیرامون تئاتر شهر که جزء حریم این بناست و مربوط به شهر نیست، خیلی ولنگ و باز است و افراد مختلف میتوانند به آنجا بیایند و هزار کار و حتی کارهای خلاف انجام دهند. تئاتر شهر، تئاتر رسمی و مهم شهر تهران و سمبل کار فرهنگی و هنری در پایتخت ایران است، صحیح نیست که وضعیت تئاتر شهر اینگونه باشد. وقتی به تماشای تئاتر یا اپرا در کشورهای دیگر میرویم، میبینیم که چقدر در نگهداری و محافظت آن بناها اهتمام شده در صورتی که ما اصلا به این موضوع در خصوص تئاتر شهر توجه نمیکنیم.» در اینجا اولین سوال شاید این باشد که در این چهل و اندی سال مگر چه اتفاقی در آنجا افتاده که در جاهای دیگر شهر نیفتاده؟ و آیا «افراد مختلف» یعنی افراد متخلف؟ و بعد اینکه آیا اطراف مجتمع بزرگ «ژرژ پمپیدم» پاریس حریم کشیدهاند؟ آیا اطراف «بالشوی تئاتر مسکو» حصار یا حریم ایجاد کردهاند؟ اطراف موزه گوگنهایم چطور؟ آیا اطراف اپرای سیدنی، یا مجموعه «مارینسکی تئاتر» سنت پیترزبورگ حریم کشیدهاند؟
او اضافه کرد: از آن گذشته، به فرض که در جاهایی چنین باشد، آیا این جهانبینی درست است که عمارت فرهنگی و هنری را در حریم قرار دهیم؟ اینجا دیگر بحث «افراد مختلف» و «بعضی کارها» نیست. بحث مبانی نظری است. من مایلم یک مثال قابل استناد بزنم. در روزگاری، موزهها مکانهایی بودند که ارزشی کمتر از تقدس یک مکان آیینی نداشتند؛ مثل موزه ایران باستان یا موزه ارمیپاژ سنت پیترزبورگ و متروپولیتن نیویورک. در آن زمان و با آن دیدگاه، برای ورود به موزه باید سلام و صلوات میفرستادید و آداب و اصولی را رعایت میکردید. ولی امروز موزهها فضاهایی عمومی هستند که در به در دنبال بازدیدکننده میگردند. امروز، با جهانبینی مترقی، افراد را به «بعضی افراد» و «دیگران» تقسیم نمیکنند. امروز نسل پنجم موزهها در دنیا ساخته میشوند. موزههایی که «فضای عمومی شهری» هستند که به دلیل اتفاق فرهنگی که در آنها میافتد، تبدیل به «عرصه شهری» میشوند. با این دیدگاه خیابانهای شهر، صرفا، معبر و شارع نیستند. مکان اجتماع و تعامل اجتماعی هستند. همانگونه که در رمان «شنل» نیکلای گوگول، به عنوان پیشتاز ادبیات مدرن و پیشرو، خیابان نِوسکی سنتپیترزبوگ، خود، بازیگر اجتماع است. کالبدی از آسفالت و سنگ و گچ نیست.
مرباغی ادامه داد: متاسفانه، البته به باور من، نوعی مردمگریزی در میان هنرمندان ما وجود دارد. من فراموش نمیکنم جنجال بزرگی را که بر سر ایستگاه مترو تئاتر به وجود آمد. استدلال نهچندان مستدل این عزیزان ضربه و خسارت احتمالی حرکت مترو از زیر یا از کنار تئاتر شهر بود. انگار ایران و تهران نخستین کشور و شهر جهان هستند که تئاتر شهر دارند و از کنارش یا از زیرش قرار است قطار مترو رد شود و آن را خراب کند. این عزیزان به این نکته بسیار مهم توجه نداشتند که مترو عمومیترین و «مردمیترین» وسیله حملونقل عمومی شهری است که همه اهالی شهر را مطمئنتر و ارزانتر از وسایل دیگر جابهجا میکند. باید خوشحال میشدیم که بشنویم در کنار تئاتر شهر ایستگاه مترو داریم و دسترسی ما به تئاتر شهر را آسانتر میکند. تصور من، که امیدوارم اشتباه باشد، این است که در عمق مخالفت با عبور مترو از زیر تئاتر شهر یا زدن ایستگاه در کنار آن، نوعی بیباوری به مردم از قشر میانه جامعه است. شاید میشد حدس زد بسیاری از عزیزانی که مخالف حضور مترو در کنار تئاتر شهر بودند، اساسا متروسوار نبودند و امروز هم آن عدم باور به اجتماعات مردمی در علاقمندی به حریم بستن به تئاتر شهر خود را نشان میدهد. البته این را اضافه کنم که طنز وحشتناکی است که حتی بسیاری از شهرسازان ما که طرحهای کلان شهری را کار میکنند، اساسا با مترو بیگانهاند. گویی کسر شأنشان میشود سوار مترو شوند.
او همچنین گفت: در نمونهای دیگر سخنگوی شورای شهر تهران با وجود اختلاف نظرها در شورا پیرامون بحث ایجاد حریم برای محافظت از تئاتر شهر در توییتر نوشته است، «دی ماه امسال اهالی تئاتر مقابل مجلس تجمع کردند و رفع خسارتهای ناشی از کرونا از جمله مطالبات آنها بود. در آستانه بهار، چرا از فضای شهری محوطه تئاترشهر برای اجرای نمایشها استفاده نمیشود؟ حصر محدوده تئاتر شهر منطقا عملکردی هم ندارد». البته همچنان بر اهل نظر پوشیده مانده که تجمع اعتراض به یک سال تعطیلی اجباری سالنهای نمایشی و قطع درآمد جمع زیادی از هنرمندان، چه ارتباطی به عدم امنیت هنرمندان، خانوادهها و تماشاگران تئاتر یا تخریب ساختمان «تئاترشهر» دارد؟! به ویژه با در نظر گرفتن این موضوع که سخنگوی نهاد منتسب به فضاهای شهری تا امروز به تعداد انگشتان یک دست هم در مهمترین مجموعه تئاتری شهر یا «قلب فرهنگی پایتخت» دیده نشدهاست.
مرباغی در ادامه با تاکید براینکه این حصار کشیها برخلاف جریان مترقی دنیای امروز است، در پاسخ به اینکه به عنوان یک معمار و کارشناس میراث فرهنگی چه جوابی میتواند به دغدغههای هنرمندان تئاتر بدهد وقتی که آنها مدتهاست از بوی تعفن این محوطه، تخریب دیوارهای ساختمان تئاتر شهر، کیفقاپی و ترس از چاقو و قمه کشی خسته شدهاند و مدیران مربوط شهری هم کاری برای بهبود اوضاع نکردهاند و چرا آنها را از اینکه یک درمان موقت داشته باشند منع میکند؟ گفت: جواب من این است که حتی اگر دیوار هم بکشید آنها (افراد مختلف یا متخلف) باز هم به داخل میآیند. پشت هر دیواری یک بزه اتفاق میافتد. این یک اصل معماری و شهرسازی است که فضای عمومی هرچه بازتر و شفافتر باشد بزه کمتر میشود. تجربه کار دوران آقای کرباسچی در شهرداری که دیوارهای پارکها را برداشتند سبب شد امنیت پارکها نسبت به زمانی که دیوار داشتند، بیشتر شود. نکته بعدی این است که علت قمهکشی و بزههایی که آنجا انجام میشود بخاطر وجود آن عمارت نیست، دعوای آنجا بر سرِ زمین است مثل همان مسجد. پس ما نباید خود را گول بزنیم و با چنین دلایلی آنجا را به برج عاجی تبدیل کنیم که کسی نتواند ورود پیدا کند. من هم بخشی از آدمهایی هستم که در آنجا میتواند رفت و آمد کند.
او در پاسخ به اینکه چطور میتوان مدیریت شهری را مجبور کرد امنیت و آسایش مدنظر را برقرار کند؟ گفت: این کار تنها با ایجاد جریان اجتماعی قابل انجام است و قطعاً هم اتفاق میافتد. اولین کار مهم این است که نظرات مختلف در این مورد مطرح شود و سادهترین راه را انتخاب نکنیم. یادمان نرفته وقتی برای مجلس آن اتفاق (حمله تروریستی) رخ داد، آمدند نردهکشیهای دیگری هم آنجا انجام دادند. این کار عوامفریبی است. کسی که بخواهد حمله کند به دیوار که نمیچسبد. درباره تئاتر شهر هم همین است. آیا امنیت وزارت صنعت در خیابان ویلا که دیواری ندارد و با چند پله به در اصلی میرسیم کمتر از امنیت تئاتر شهر است؟ دنیا به سمت برداشتن دیوارها میرود. شهر باید باز باشد و الان حتی مسئله این است که چرا دانشگاه تهران دیوار دارد؟ محوطه ایمنی را میتوان درِ دانشکده تعریف کرد، چرا در خیابان تعریف کردهاید؟ چرا فضای به این بزرگی دور از دسترس مردم قرار گرفته؟ جوابشان این است که میگویند ممکن است مردم داخل بیایند. مگر مردم جذامی هستند که اینطور میگویید؟ سالها پیش در دیگر نقاط دنیا چنین چیزهایی امتحان شده، ولی ما هنوز تفکرات بستهای در اینجا داریم و معتقدم باید در این باره حرف بزنیم تا یک جریان اجتماعی ایجاد شود.