کد خبر: 3290 زمان انتشار: 15:27:17 - 1404/06/28
یادداشت اختصصاصی رسانه اخبار معماری؛ شکست سکوت؛ دنیل لیبسکیند و معماری حافظه

در دوازدهم سپتامبر زادروز دنیل لیبسکیند (۱۹۴۶)، معمار لهستانی-آمریکایی است؛ چهره‌ای که معماری او بیش از آنکه محصول زیبایی‌شناسی باشد، برآمده از درگیری با تاریخ، حافظه و معناست. یادداشت امروز در سالروز تولد او، به بازخوانی زندگی، آثار و اندیشه‌ای می‌پردازد که به‌شدت بر نقد معماری مدرن و معاصر اثر گذاشت.

لیبسکیند در دهه‌های پایانی قرن بیستم به عنوان یکی از شاخص‌ترین صداهای معماری متفاوت مطرح شد. او معماری را نه ظرفی برای عملکرد صرف، بلکه رسانه‌ای برای گفت‌وگو با زمان و تجربه انسانی می‌دانست. این نگاه در پروژه‌هایی چون موزه یهود برلین (۱۹۸۹۲۰۰۱) و طرح بازسازی گراند زیرو در نیویورک (۲۰۰۳) متجلی شد؛ جایی که فضاهای خالی، خطوط شکسته و مسیرهای پرپیچ‌وخم بدل به استعاره‌ای از گسست، سکوت و بازاندیشی جمعی شدند.

معماری لیبسکیند اغلب به عنوان نوعی دیکانستراکشن فضایی شناخته می‌شود؛ شکستن فرم‌های مطلق مدرنیسم و جایگزین کردن آن‌ها با خطوطی که گویی حقیقت را از دل شکاف‌ها روایت می‌کنند. اما این رویکرد موافقان و منتقدان خود را دارد:

موافقان: معتقدند او معماری را از بی‌تفاوتی نسبت به تاریخ و تجربه انسانی بیرون کشید و به آن بُعدی اخلاقی و انتقادی داد.

منتقدان: فرم‌های شکسته و فضاهای تلخ او را بیش از حد نمادین و حتی غیرقابل سکونت می‌دانند. برخی نقدها تأکید می‌کنند که معماری او در پی تأثیرگذاری احساسی است اما گاهی از کارکرد انسانی فاصله می‌گیرد.

اندیشه لیبسکیند را می‌توان در کنار نقدهای معماری معاصر بررسی کرد: اگر مدرنیسم بر عملکرد و تکنولوژی تأکید افراطی داشت، لیبسکیند معماری را به سمت معنابخشی و حافظه‌سازی برد. اگر پسامدرنیسم به بازی با نمادها و تاریخ بسنده کرد، او تلاش کرد سکوت و غیاب را هم به زبان معماری بدل کند. در بازخوانی معاصر، دیدگاه‌هایی شبیه به کریستوفر الکساندر یادآور می‌شوند که معماری باید همزمان انسانی و طبیعی باشد؛ نقدی که به لیبسکیند نیز وارد است، چراکه فضاهای او گاه بیش از حد انتزاعی و غیرروزمره جلوه می‌کنند.

همان‌طور که در یادداشت مربوط به سالیوان دیدیم، اندیشه‌ی او در پرتو نقدهای کریستوفر الکساندر معنا و بازخوانی تازه‌ای پیدا می‌کند. در مورد لیبسکیند نیز همین سنجش اهمیت دارد. لیبسکیند معماری را به صحنه‌ای برای روایت زخم‌ها و شکاف‌های تاریخ بدل کرد؛ فضاهایی که با خطوط شکسته و خلأهای پرمعنا، تجربه‌ای از گسست و سکوت به مخاطب القا می‌کنند. در مقابل، الکساندر بر این باور بود که معماری باید بستری برای زندگی روزمره، آرامش و پیوند ارگانیک با طبیعت باشد. او معماری را «زنده» می‌خواست؛ فضایی که رشد می‌کند، تکامل می‌یابد و با نیازهای انسانی هم‌آهنگ است.

این دو رویکرد در ظاهر متضادند: لیبسکیند بر خاطره و سکوت تأکید می‌کند، الکساندر بر حیات و پیوستگی. اما نگاه دقیق‌تر نشان می‌دهد که هر دو از مسیرهای گوناگون، منتقد یک بُعد مشترک بودند.: «معماری بی‌روح و بی‌تفاوت مدرنیسم». همان‌گونه که سالیوان با اصل «فرم تابع عملکرد است» در پی بازگرداندن معنا به معماری بود، لیبسکیند نیز با معماری حافظه کوشید بی‌تفاوتی مدرنیسم را به چالش بکشد. در این میان، نقد الکساندر بر او همان چیزی است که بر سالیوان نیز مطرح بود: اگر اندیشه بیش از حد در یک بُعد باقی بماند، خطر تقلیل‌گرایی پیش می‌آید. سالیوان در نگاه برخی به عملکردگرایی خشک فروکاسته شد، و لیبسکیند نیز در چشم برخی، بیش از حد به نمادپردازی و تلخی فضایی گرایش پیدا کرد.

از این منظر، پیوند اندیشه لیبسکیند و الکساندر نشان می‌دهد که معماری هم نیازمند «حافظه و یادآوری» است و هم نیازمند «زندگی و زیست‌پذیری». یکی بدون دیگری ناقص خواهد بود. اگر لیبسکیند با زبان فضا زخم‌های تاریخ را یادآوری می‌کند، الکساندر هشدار می‌دهد که معماری نباید تنها بر گذشته متمرکز بماند، بلکه باید به تداوم حیات روزمره و پیوند طبیعی آن نیز بیندیشد.

 

معماری لیبسکیند پرسشی بنیادین پیش روی ما می‌گذارد: آیا ساختمان‌ها می‌توانند حافظه‌دار باشند؟ پاسخ او مثبت است. بنا برای او ابزاری برای فراموشی نیست، بلکه صحنه‌ای برای یادآوری و بازاندیشی است. همین نگاه باعث شده که آثارش نه‌تنها به‌عنوان معماری، بلکه به‌عنوان بیانیه‌های فرهنگی و انتقادی شناخته شوند.

 

نگارش و تنظیم: پویا مودتی | کارشناس ارشد معماری و انرژی

تصاویر:

پوستر: Where is the north

تصویر 1: Zentralgebäude – re thinking the future

تصویر 2: Mons Convention Center – Arch2o

تصویر 3: Denver Art Museum – mgmcgrath

 

 

منابع

  1. Daniel Libeskind, “Breaking Ground: Adventures in Life and Architecture”. Riverhead Books, 2004.
  2. Paul Goldberger, “Building Art: The Life and Work of Frank Gehry”. Knopf, 2015. (اشاره به مباحث معاصر و نقد لیبسکیند)
  3. Charles Jencks, “The Architecture of the Jumping Universe”. Academy Editions, 1995.
  4. Kenneth Frampton, “Modern Architecture: A Critical History”. Thames & Hudson, 2007 (4th Edition)
  5. Aaron Betsky, “Architecture Must Burn: Manifestos for the Future of Architecture”. Thames & Hudson, 2000.
  6. Hal Foster, “The Art-Architecture Complex”. Verso, 2011.
  7. Daniel Libeskind: [https://libeskind.com](https://libeskind.com)
  8. Pritzker Architecture Prize – Laureate Daniel Libeskind (Pritzker Official Website).

 


ارسال نظر


رویداد

کلیه حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ می باشد.