کد خبر: 3330 زمان انتشار: 19:36:55 - 1404/07/18
یادداشت اختصصاصی؛ میان پیوستگی و تنهایی؛ فومیهیکو ماکی و معماری در جست‌وجوی نظم پنهان

در نگاه ماکی، شهر موجودی زنده است و معماری باید همچون سلولی از آن عمل کند. ماکی در دهه‌ی ۱۹۶۰، در مواجهه با ساختارهای ماشینی و فردگرای مدرنیسم، این نظریه را مطرح کرد که بنا نباید همچون جزیره‌ای جداافتاده در شهر باشد. بلکه باید خود را در ارتباطی زنده با دیگر بناها، فضاها و انسان‌ها تعریف کند.

فومیهیکو ماکی، متولد ۶ اکتبر ۱۹۲۸ در توکیو، از چهره‌های شاخص معماری معاصر ژاپن است؛ معمار اندیشه‌ای آرام، دقیق و ژرف‌اندیش که توانست میان نظم مدرن غرب و حساسیت شاعرانه شرق پلی برقرار کند. او در سال ۱۹۹۳ جایزه‌ی پریتزکر را دریافت کرد؛ جایزه‌ای که نه تنها به پاس آثارش، بلکه به‌سبب شیوه‌ی اندیشیدن او به معماری اعطا شد اندیشه‌ای که در آن، «سازمان فضایی و پیوستگی اجتماعی» به اندازه‌ی زیبایی‌شناسی اهمیت دارد.

ماکی در سخنرانی خود در مراسم پریتزکر گفت: «معماری، جست‌وجوی پیوستگی است؛ پیوستگی میان گذشته و آینده، میان انسان و شهر، میان خلأ و ماده». این جمله خلاصه‌ی جهان فکری اوست. او برخلاف معمارانی که معماری را صحنه‌ی نمایش فرم می‌دیدند، در پی نظمی پنهان بود که در ساختارهای شهری و رفتارهای انسانی ریشه دارد. پروژه‌هایی چون «Hillside Terrace» در توکیو یا «Spiral Building»، نه بیانیه‌های فرمی، بلکه تجربه‌هایی از زیست شهری‌اند؛ جایی که بناها نه فریاد می‌زنند، بلکه با شهر گفت‌وگو می‌کنند.

در نگاه ماکی، شهر موجودی زنده است و معماری باید همچون سلولی از آن عمل کند. او مفهومی را مطرح کرد به نام "Group Form" شکلی از سازمان فضایی که در آن هر بنا بخشی از کل است، اما استقلال خود را نیز حفظ می‌کند. این مفهوم، در برابر فردگرایی بی‌قاعده‌ی مدرنیسم و آشفتگی تصویری پسامدرنیسم قرار می‌گیرد. برای ماکی، زیبایی در «پیوستگی و تعادل» است، نه در تأکید بر تفاوت یا برجسته‌سازی. مفهوم «Group Form» یا «فرم جمعی» در اندیشه‌ی فومیهیکو ماکی، پاسخی بود به پرسشی که از نیمه قرن بیستم ذهن بسیاری از معماران را مشغول کرده بود: چگونه می‌توان میان رشد سریع شهرها، پیچیدگی فضاهای عمومی و نیاز انسان به هویت، تعادلی پایدار برقرار کرد؟

ماکی در دهه‌ی ۱۹۶۰، در مواجهه با ساختارهای ماشینی و فردگرای مدرنیسم، این نظریه را مطرح کرد که بنا نباید همچون جزیره‌ای جداافتاده در شهر باشد. بلکه باید خود را در ارتباطی زنده با دیگر بناها، فضاها و انسان‌ها تعریف کند. «فرم جمعی» یعنی معماری نه به‌مثابه یک شیء، بلکه همچون «بخشی از یک کل زنده» - همانند سلولی در بدن شهر که هم تابع کلیت است و هم هویت خود را دارد. در این دیدگاه، هر ساختمان نه‌تنها به شکل فیزیکی بلکه به لحاظ فضایی، اجتماعی و ادراکی با پیرامون خود در پیوستگی است. این یعنی شهر، نتیجه‌ی ترکیب مجموعه‌ای از «روابط هوشمندانه و هم‌افزاست»، نه انباشت ساختمان‌های منفرد. چنین برداشتی، هم نقدی بر فردگرایی بی‌حد مدرنیسم است و هم واکنشی به آشفتگی تصویری پسامدرنیسم که شهر را به تکه‌های بی‌ارتباط بدل کرد. در «Group Form»، ساختار فضاها همچون بافتی زنده عمل می‌کند؛ نه بر پایه‌ی تکرار یکنواخت، بلکه بر اساس «تعامل میان تفاوت‌ها». برای ماکی، زیبایی در نظم خشک یا تضاد شدید نیست، بلکه در همان پیوستگی آرام و تدریجی نهفته است. در لحظه‌ای که تغییر، درون تداوم اتفاق می‌افتد. از همین روست که در پروژه‌هایی چون «Hillside Terrace» در توکیو، او مجموعه‌ای از فضاهای متوالی را می‌سازد که به‌مرور و به‌تدریج شکل گرفته‌اند؛ نه به‌عنوان یک طرح واحد، بلکه به‌مثابه فرآیندی رشد‌یابنده. ماکی این مفهوم را نوعی «زیست‌شناسی شهری» می‌دانست؛ شهری که از درون رشد می‌کند، نه از بالا طراحی می‌شود. او در نوشته‌هایش اشاره می‌کند که «Group Form» در پی یافتن نظمی است که از رفتار انسان‌ها و نحوه‌ی استفاده از فضا برمی‌خیزد، نه از اراده‌ی معمار. به بیان دیگر، معمار نه خالق مطلق، بلکه هماهنگ‌کننده‌ی نیروها و جریان‌های پنهان شهر است.

در مقایسه با دیگر معماران معاصر، این دیدگاه موقعیتی یگانه دارد:

اگر «لوکوربوزیه» شهر را چون ماشین می‌دید و «تادائو آندو» فضا را چون تجربه‌ای درونی، ماکی شهر را موجودی زنده می‌دید که میان نظم و آزادی نفس می‌کشد. او با Group Form کوشید میان سختی و انعطاف، میان ساختار و زندگی، تعادل برقرار کند، تعادلی که شاید راز دوام و آرامش در معماری اوست.

اگر بخواهیم اندیشه او را در قیاس با دیگر معماران مجموعه بخوانیم، ماکی در جایی میان «تادائو آندو» و «رنزو پیانو» می‌ایستد: از آندو، سکوت و احترام به فضا را می‌آموزد و از پیانو، انسان‌گرایی و حساسیت شهری را. اما بر خلاف هر دو، او کمتر به فردیت اثر و بیشتر به نظم جمعی می‌اندیشد. همان‌طور که «دنیز اسکات براون» به زبان نشانه‌های شهر گوش می‌داد، ماکی به هندسه‌ی پنهان در روابط فضاها گوش می‌سپارد؛ هر دو در جست‌وجوی نوعی گفت‌وگو هستند، اما یکی از مسیر فرهنگ، دیگری از مسیر ساختار. در این میان، جایزه‌ی پریتزکر به ماکی در سال ۱۹۹۳، تأییدی بود بر اهمیت این نگاه میانه و متعادل: نگاهی که از اغراق‌های مدرنیسم و بازی‌های پسامدرن فاصله می‌گیرد و به اصولی آرام، انسانی و ماندگار بازمی‌گردد. داوران پریتزکر در بیانیه‌ی خود تأکید کردند که ماکی توانسته است «میان نظم و احساس، میان فناوری و روح مکان، پیوندی صمیمی ایجاد کند». این همان جایی است که اندیشه‌ی او از دیگران متمایز می‌شود: او معمار تضادها نیست، بلکه معمار آشتی‌هاست. معماری برای ماکی، نه تصویر، بلکه فرآیند است؛ فرآیند شکل‌گیری پیوند میان فضا، زمان و انسان. در جهان پرشتاب و ناپایدار امروز، آثار او یادآوری می‌کنند که سکوت نیز می‌تواند ساختار داشته باشد و نظم نیز می‌تواند شاعرانه باشد. شاید راز ماندگاری او در همین باشد: معمار نظمی که درون آشوب، معنا را جست‌وجو می‌کند.

 

نگارش و تنظیم: پویا مودتی | معمار و پژوهشگر حوزه معماری و انرژی

تصاویر:

پوستر:  George Hirose

تصویر 1: Spiral Building - architecture-tokyo

تصویر 2: national museum of modern art Tokyo – Ogawa Taisuke

تصویر 3: Tepia – Toshiharu Kitajima

 

References:

  1. Fumihiko Maki, “Investigations in Collective Form”. Washington University Press, 1964.
  2. Fumihiko Maki, “Nurturing Dreams: Collected Essays on Architecture and the City”. MIT Press, 2008.
  3. Kenneth Frampton, “Modern Architecture: A Critical History”. Thames & Hudson, 2007.
  4. Pritzker Architecture Prize – Laureate Fumihiko Maki, Official Citation, 1993.
  5. Botond Bognar, “Beyond the Bubble: The New Japanese Architecture”. Phaidon Press, 1999.
  6. Peter Buchanan, “The Architecture of Fumihiko Maki”. Architectural Review, 1994.
  7. Charles Jencks, “The New Paradigm in Architecture”. Yale University Press, 2002.

ارسال نظر


رویداد

کلیه حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ می باشد.