در حاشیه همایش بینالمللی «میراث معماری در خطر»، رسانه تخصصی اخبار معماری میزبان گفتوگویی با دکتر سید امیر منصوری، رئیس پژوهشکده نظر و عضو هیئت علمی گروه معماری دانشگاه تهران بود. دکتر منصوری معتقد است که مفهوم «میراث در خطر» فراتر از فروریختن بناهاست و ابعاد هویتی، فرهنگی و اجتماعی را نیز در بر میگیرد. او بر این باور است که مردم، نه نهادهای رسمی، بازیگران اصلی در حفاظت از میراث هستند و برای صیانت از ارزشهای فرهنگی باید نگرش حاکم بر نهادهای متولی دگرگون شود.
به گزارش رسانه " اخـبــار معـمـاری "، در حاشیه همایش بینالمللی «میراث معماری در خطر»، رسانه تخصصی اخبار معماری میزبان گفتوگویی با دکتر سید امیر منصوری، رئیس پژوهشکده نظر و عضو هیئت علمی گروه معماری دانشگاه تهران بود.
دکتر منصوری در این گفتوگو، با نگاهی انتقادی و اندیشهمحور، به بازخوانی مفهوم میراث فراتر از کالبد و ماده میپردازد و بر اهمیت هویت، آگاهی عمومی و نقش مردم در حفاظت از میراث فرهنگی تأکید میکند.
میراث در خطر یعنی چه؟
- وقتی از «میراث معماری در خطر» صحبت میکنیم، معمولاً در ذهن مردم چه تصویری شکل میگیرد؟
اگر از مردم بپرسیم «میراث معماری در خطر» یعنی چه، اغلب پاسخ میدهند: زلزله، سیل یا جنگ. این نگاه نشان میدهد که میراث، در ذهن بسیاری، به کالبد خلاصه شده است؛ گویی وقتی بنایی فرو میریزد، میراث از میان رفته است.
اما پرسش مهمتر این است که آیا میراث فقط کالبد است؟ بهعنوان نمونه، از مجموعهی تاریخی ربع رشیدی چیزی از کالبد باقی نمانده، اما «نام»، «هویت» و «معنای» آن همچنان زنده است. این یعنی میراث، فقط جسم مادی نیست؛ بلکه معنا، حافظه و ارزشهای فرهنگی نیز بخشی از آن هستند و میتوانند در معرض خطر قرار گیرند.

نگاهی کالبدی به میراث، خطای رایج نهادهای رسمی
- نقش نهادهای رسمی، از جمله وزارت میراث فرهنگی، در این زمینه چگونه است؟
متأسفانه وزارت میراث فرهنگی هنوز درگیر نگاه کالبدی است. بهعنوان مثال، هیچ ضابطهای برای ثبت کوچههای تاریخی وجود ندارد، در حالی که کوچه، گاه مهمتر از خودِ بناست.
زندگی اجتماعی، روابط انسانی و آشناییها در کوچه شکل میگیرد. ممکن است خانهای تاریخی ثبت شود اما همان کوچه که روح زندگی در آن جریان دارد، در فهرست میراث جای نگیرد. این یعنی دستگاه متولی، ارزشهای فرهنگی را نمیبیند و نیازمند تغییر نگرش بنیادین است.
برای نمونه، در کوچه لولاگر، این مردم بودند که زندگی را به فضا بازگرداندند، نه دستورالعملهای اداری.
مردم، حافظان واقعی میراث فرهنگی
- به نظر شما، مردم چه نقشی در حفاظت از میراث دارند؟
مردم بازیگران اصلی میراث فرهنگی هستند. اگر آموزش ببینند، خودشان بهترین محافظان میراث خواهند بود. برای این منظور، آموزش باید هم در بُعد فرهنگی و هم در بُعد اقتصادی پیگیری شود.
دانشگاهها در این زمینه نقش کلیدی دارند؛ باید تعاریف تازه و روشنی از میراث زنده ارائه دهند تا رسانهها بتوانند بر اساس آن فرهنگسازی کرده و جریان آگاهی عمومی را هدایت کنند.
بازسازی باید حافظه جمعی را زنده نگه دارد
-درباره بازسازی بناهای آسیبدیده، مانند ساختمان شیشهای صدا و سیما، چه نظری دارید؟
بازسازی نباید فقط به معنای بازگرداندن ظاهر گذشته باشد، بلکه باید حافظه جمعی و خاطره تاریخی را نیز زنده نگه دارد.
در مورد ساختمان شیشهای صدا و سیما که در «جنگ دوازدهروزه» آسیب دید، مهمترین نکته خودِ «یاد جنگ» است. پیشنهاد من این است که بنا به شکل اولیهاش بازسازی شود، اما نشانهای از آسیب نیز در آن باقی بماند؛ مثلاً بخشی از تخریب ناشی از اصابت موشک در طراحی حفظ شود تا مخاطب با دیدن آن، مظلومیت مردم ایران در برابر تهاجم آمریکا و رژیم صهیونیستی را به یاد آورد.
زمینهگرایی، شرط لازم هر مداخله در محیط
-به عنوان سخن پایانی، شرط لازم برای طراحی و مداخله در محیط چیست؟
شرط نخست، توجه به زمینه است. زمینهگرایی فقط به موقعیت جغرافیایی اشاره ندارد، بلکه یک نظام فکری و نگرشی است که باید در تمام مراحل طراحی حضور داشته باشد.
مدرنیستها معمولاً زمینه را پاک میکردند تا طرحی مستقل از بستر بسازند، اما پستمدرنیستها در واکنش به آن، زمینه را دوباره وارد طراحی کردند. به باور من، زمینه را نمیتوان حذف کرد؛ زیرا بدون آن، هیچ مداخلهای معنا و تداوم نخواهد داشت.