کد خبر: 593 زمان انتشار: 22:28:05 - 1399/01/17
کرونا با وظیفه بناهای عمومی چه خواهد کرد؟ سکوهای خالی؛ صحنه ترسناک معماری

کسی نمی‌داند وضعیت قرنطینه و فاصله‌گذاری اجتماعی ناشی از شیوع کرونا کی تمام می‌شود. تصور کنیم این وضعیت طولانی‌تر از پرهیزهای کوتاه‌مدت کنونی شود، در این صورت بناهایی عمومی مانند ورزشگاه‌ها که میزبان جمعیت‌های همگرای بزرگ‌اند، آیا کارکرد خود را از دست خواهند داد؟ اهمیت این پرسش در وظیفه‌ای است که ورزشگاه‌ها به عنوان گونه‌ای از معماری بناهای عمومی بر عهده دارند.

یوفا می‌خواهد که بازی‌های باقی‌مانده از لیگ‌های اروپایی برگزار شوند، اگرچه پشت درهای بسته و بدون حضور تماشاگر. این تصمیم اتحادیه فوتبال اروپا که «الکساندر شفرین»،رییس یوفا آن را اعلام کرده است، اگر عملی بشود، حتی فینال لیگ قهرمانان اروپا را هم شامل خواهد شد. گذشته از انگیزه‌های مالی این تصمیم، آیا در صورت تداوم وضعیت قرنطینه و فاصله‌گذاری اجتماعی، آیا ورزشگاه‌های خالی نقض غرض ساختن ورزشگاه‌های چند ده‌هزارنفری با هزینه‌های میلیاردی نخواهد بود؟

جهان‌گیری ویروس کرونا ورزشگاه‌ها را نیز، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مکان‌های رویداد که اغلب حاضران آن صرفا برای تماشای رویداد حاضر می‌شوند به تعطیلی کشانده است. ورزشگاه‌ها و به ویژه زمین‌های بزرگ و کوچک فوتبال علاوه بر وظیفه‌ای که در سلامت و همچنین اوقات فراغت بر عهده دارند، نقش اجتماعی بزرگی را هم بازی می‌کنند.

پرتاب توپ، فریاد زدن، پیروز شدن، از دست رفتن فرصت برای غلبه بر حریف، این‌ها لحظاتی هستند که نمی‌توانند در نقش‌های اجتماعی و یا در پشت کریستال مایع تلویزیون‌ها و گوشی‌های هوشمند تجربه شوند. فضاهای ورزشی را نباید با هیچ فضای دیگری همتا دانست. این فضاها چنان رفتار می‌کنند که روان‌شناسان فیزیولوژیست‌های ورزشی آن را «رکن عاطفی-روانی فعالیت عضلانی» می‌نامند. این فضا نوعی از قدرت حیاتی است که چیزی نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

علاوه بر ورزش کردن، تماشای ورزش نیز امروزه به این فرآیند عاطفی-روانی افزوده شده است، تا جایی که فضاهای ورزشی اغلب منجر به ایجاد، تقویت و رقابت خرده‌فرهنگ‌ها می‌شوند و روابط اجتماعی ویژه‌ای را پدید می‌آورند و هدایت می‌کنند.

با وجود همه اختلاف‌ها بر سر واژﮤ «خرده‌فرهنگ» و معانی آن، میان متفکران علوم اجتماعی تردیدی نیست که خرده‌فرهنگ‌ها را باید به عنوان ابزاری اساسی برای یکپارچگی اجتماعی و حتی اجتماعی شدن جدی گرفت.

اکنون تمام رقابت‌هایی که به صورت متمرکز برگزار می‌شدند، به طور رسمی به تعویق افتاده‌اند. پس از اعلام انصراف کانادا، استرالیا و بریتانیا از المپیک توکیو و زمزمه انصراف از سوی برخی کشورهای دیگر، زمان برگزاری این مسابقات برای نخستین بار در تاریخ با علتی جز جنگ تغییر کرده و از تابستان ۲۰۲۰، وابسته به آینده انسان و کرونا، به زمانی پیش از پایان تابستان ۲۰۲۱ موکول شده است. مسابقات فوتبال یورو ۲۰۲۰ نیز که برای نخستین بار قرار بود با میزبانی ۱۲ کشور عضو یوفا برگزار شود، یک سال به تعویق افتاده و از این پس باید آن را یورو ۲۰۲۱ خواند.

با این حال یوفا اعلام کرده است که بازی‌های باشگاهی داخلی و بین‌المللی در سراسر اروپا باید برگزار شوند، حتی بدون تماشاگر! این موضوع چنان با رسالت مکانی به نام ورزشگاه در تعارض است، که پیش از این حتی استفاده از ورزشگاه بدون تماشاگر به عنوان جریمه تیم میزبان هم شیوه‌ای منسوخ به شمار می‌رفت.

ورزشگاه به عنوان آخرین باقی‌مانده از مکان‌های ظهور «وفاق عمومی» در دوران مدرن اگر خالی از تماشاگر باشد «چه چیز» خواهد بود؟ ورزشگاه آخرین بازمانده از این نوع است زیرا به گفته «کریستیان نوربرگ‌شولتز»، معمار و نظریه‌پرداز معماری، «معماری مدرن به جای وفاق عمومی، موضع انفرادی را مبنای عمل قرار داد».

با این حال ورزشگاه هنوز می‌تواند-به قول «لویی کان»، معمار و نظریه‌پرداز معماری- «جهان را گرد آورَد». کان با پرسش معروف خود: «ساختمان می‌خواهد چه باشد؟» مسأله را طرح می‌کند. او تأکید می‌کند که ساختمان می‌خواهد «چیز» باشد. این چیز نه نقش است و نه ساختار، بلکه چیزی است که «جهان را گرد می‌آورَد». مقصود از گرد آوردن جهان تنها گرد آوردن مردم نیست. رویدادهای ورزشی و به ویژه رقابت‌های فوتبال در ورزشگاه‌ها، در هر سطحی که باشند، رویدادهایی از جنس تاریخ هستند که با همه جهانِ مخاطبان خود در نسبتی معنادار قرار دارند.

شاید درک این موضوع برای افرادی که به رویدادهای ورزشی علاقه‌مند نیستند و از هیچ تیمی طرفداری نمی‌کنند، دشوار باشد. اما هواداری از یک تیم ورزشی به ویژه در فوتبال، جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی بی‌شماری را در شخصیت یک هوادار توضیح می‌دهد. در یک سو تیم‌های ملی هستند که از سوی هوادارانشان به نبردی بدون کشتار روانه می‌شوند تا با پیروزی‌های خود و یا دست‌کم بازی شرافتمندانه و جوانمردانه، از حیثیت یک ملت دفاع کنند؛

در سوی دیگر تیم‌های کوچک و بزرگ باشگاهی و محلی قرار دارند که نوعی از هویت فرهنگی، تاریخی، قومی، محله‌ای، مذهبی، طبقاتی و حتی هویتی زاده از همان هواداری را پاسداری می‌کنند. «ویلیام (بیل) شَنکْلی»، مربی و صاحب‌نظر فوتبال، که دوران بازی او به خاطر وقوع جنگ دوم جهانی و توقف ۶ساله مسابقات ورزشی نیمه‌تمام ماند، اهمیت موضوع را چنین روشن می‌کند: برخی مردم بر این باورند که فوتبال مساله مرگ و زندگی است؛ این نگرش خیلی ناامیدم می‌کند. من می‌توانم به شما اطمینان بدهم که فوتبال بسیار بسیار فراتر از آن است.»

شاید کرونا یا هر رویداد مهیب و فراگیر دیگری مانند فیلم‌های آخرزمانی روزی باعث شود که استادیوم‌های باقی‌مانده از دوران ما، مانند ژیمینازیوم‌های یونان باستان که محل ورزش و پهلوانی جوانان بودند و از مهم‌ترین مکان‌های شهر به شمار می‌رفتند، به آثاری برای مطالعه باستان‌شناسان تبدیل شوند؛ یا سکوهای متروک و خاک‌گرفته آن‌ها به سرنوشت استادیوم پاناتنائیک یونان دچار شوند که دیگر از شکوه مبارزه در میدانش و شور هواداری روی سکوهای مرمرینش -چنان که در قرن چهارم پیش از میلاد بود-  خبری نیست؛ شاید آخرین گونه زنده از معماری عمومی مربوط به پیش از دوران «اصالت زندگی انفرادی» نیز جز در بازی‌های رایانه‌ای پر از تماشاگر و هیاهوی هواداری نشود؛ اما هیچ‌کدام از این‌ها مسألۀ اصلی نیستند. خالی شدن سکوهای ورزشگاه به عنوان میعاد دسته‌ای از خرده‌فرهنگ‌های اجتماعی -که ضرورتی انکارناپذیر برای جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس کروناست- بستر همگرایی این خرده‌فرهنگ‌ها را به عنوان ابزار یکپارچگی اجتماعی و اجتماعی شدن افراد از آن‌ها خواهد گرفت و در آینده‌ای نه‌چندان دور ارتباط فرهنگ‌های خرد اجتماعی و فرهنگ غالب را قطع خواهد کرد. باید دید که چه چیزی می‌تواند این وظیفه را از بناهای عظیم ورزشی به امانت بگیرد.

محمدعلی بدری

منبع:ایرنا


ارسال نظر


رویداد

کلیه حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ می باشد.