تا قبل از ورود آرشیتکتهای تحصیلکرده و سفارش به آنها برای شکلگیری مؤسسات تمدنی جدید (به نقل و تعبیر حسین محجوبی اردکانی)، کارها به معماران تجربی سپرده میشد یا از نقشههای آماده استفاده میشد؛ یعنی نقشههای آماده را از دیگر کشورها میآوردند و معمار تجربی بر اساس آن بنا را میساخت.
به گزارش پایگاه " اخبار معماری " ، روزنامه همشهری نوشت: «تحولات معماری در ابتدای قرن شمسی با تحولات بین ۲ جنگ جهانی در اروپا همزمان است. جنگ بینالملل اول باعث رکود و بیکاری در اروپا میشود و به همین دلیل بسیاری از شرکتهای بزرگ اروپایی برای ادامه کار به سراغ کشورهای امنی میآیند که در حال تغییر و تحول هم هستند. از کشورهایی که به مقصد این شرکتها تبدیل میشود، میتوان به ترکیه و ایران اشاره کرد که دولتهای ناسیونالیستی نوپا در آنها بر سر کار آمدهاند.
۵سال پیش از آن که اجرای راهآهن سراسری ایران آغاز شود، شرکت کامساکس دانمارک پروژه ساخت راهآهن سراسری ترکیه را آغاز میکند. این شرکت در سال ۱۳۱۲ به ایران دعوت میشود تا خط آهن شمال به جنوب را راهاندازی و تکمیل کند. همین موضوع باعث میشود تا معماران و شرکتهای دیگر اروپایی هم به ایران بیایند، چون در ایران شرایط کار فراهم است. بر اساس یک باور نادرست، سهم آلمانیها در معماری آن دوره بسیار بزرگ توصیف شده که بهکلی نادرست است. درست است که در آن زمان شرکتها و معماران آلمانی در ایران فعال بودند ولی مؤثرترین شرکتها یا معماران آلمانی نبودند؛ مثلا بخش عمده راهآهن سراسری را شرکت کامساکس دانمارک، با همکاری سایر شرکتها اجرا کردند. البته شرکت فیلیپ هولسمان آلمان هم مؤثر بود ولی به شکلی محدودتر.
تا قبل از ورود آرشیتکتهای تحصیلکرده و سفارش به آنها برای شکلگیری مؤسسات تمدنی جدید (به نقل و تعبیر حسین محجوبی اردکانی)، کارها به معماران تجربی سپرده میشد یا از نقشههای آماده استفاده میشد؛ یعنی نقشههای آماده را از دیگر کشورها میآوردند و معمار تجربی بر اساس آن بنا را میساخت. معماران اوایل قرن شمسی عمدتا همراهان تغییر و تحول بودند؛ از جمله کریم طاهرزاده بهزاد که با محمدعلی جمالزاده، سیدحسن تقیزاده، حسین کاظمزاده مشهور به ایرانشهر و محمدعلی تربیت، حشر و نشر داشت. یا نیکلای مارکف که ابتدا در فوج قزاق بود و دوستی نزدیکی با رضاشاه داشت. یا آندره گدار فرانسوی که برای تحول در باستانشناسی و برای ۵دوره پنجساله وارد ایران میشود. یا معماری معروف به ال گال یا مارکار گالوستیانس. یا گابریل گِوُرکیان که میتوانیم از او بهعنوان پرچمدار تغییر معماری مسکونی در ایران نام ببریم که در سال ۱۳۱۲ به ایران وارد میشود و خانههایی ساده و بدون تزئینات به سبک و سیاق معماری مدرن میسازد.
گابریل گِوُرکیان دبیر نخستین کنگره معماری مدرن بود و در آن کنگره مقامش حتی از لوکوربوزیه هم بالاتر بود. او از سال ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۷ در ایران کار میکند و شف شهرداری تهران و شف شرکت سهامی کل ساختمان ایران میشود. این اتفاق و حضور معماران ایرانی و خارجی، به طراحی بسیاری از مؤسسات تمدنی جدید مثل دارایی، دادگستری، مدارس، شهربانی یا حتی زندانهای تازه منجر میشود که در فاصله کوتاه حدودا ۱۰ ساله، یعنی از سال ۱۳۰۷تا ۱۹-۱۳۱۸ ساخته میشوند. از این معماران که میتوانیم آنها را بهعنوان نسل اول معماران تحصیلکرده ایران نام ببریم، تنها یکی - دو نفر ایرانی هستند و بقیه نه. هرچند کسی مثل نیکلای مارکف برای همیشه مقیم ایران میشود.